چندین ماه است که در بستر بیماری افتادهام و کسی از مسئولین بنیاد شهید شهرستان میانه که پرونده شهید من در آن شهرستان است پیگیر احوالات من نیست.
او بارها با دعا به روح مطهر امام خمینی (ره) و احساس رضایت قلبی از او گفت: مگه امام نگفته بود که خانواده شهدا از یاد نروند پس کجایند این مسئولین تا احوالی از من بگیرند من که در این چند سال کسی را ندیدم.
از وضعیت بیماری و جسمانی او جویا شدم. او گفت از سال 1373 به لحاظ بیماری روماتیسم و ضعف عضلات پاهایم در بستر بیماری هستم و مرداد ماه امسال صبح اول وقت در زمان وضو گیری توان ایستادن را از دست دادم و بر زمین افتاده و لکن و پاهایم از زانو شکست و اکنون نیز با داماد و دخترم زندگی می کنم.
از او خواسته قلبیاش را جویا شدم در پاسخ با صدای نحیف و شکسته گفت: فقط میخواستم بگویم که از یاد رفتهام و کسی حال مرا در این سالهای تنهایی جویا نشده است.
این مادر پیر با اظهار گلهمندی از مسئولین بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان شرقی و شهرستان میانه گفت: بارها نوهها و دخترم و دامادم خواستار این شدند که پرونده شهیدم به مرکز استان اردبیل یا شهرهای همجوار انتقال یابد ولی این کار نیز از سوی مسئولین عملی نشد.