حبیب ساهر، از نوگرایی درشعر فارسی تا سبک آفرینی در ادبیات ترکی
تبریز - ایرنا - 24 آذر مصادف است با سی امین سالروز درگذشت یکی از شخصیت های برجسته ادبی و فرهنگی ایران که نقش غیر قابل انکاری در بالندگی ادبیات این سرزمین داشت، " حبیب ساهر " که نوگرایی در شعر فارسی و سبک آفرینی در ادبیات آذری را بنیان نهاد.
به گزارش ایرنا، ساهر در اردیبهشت ماه 1282 هجری شمسی در شهر ترک از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد و کودکی خردسال بود که همراه با پدر و مادرش به تبریز آمد، پدرش در آشوب های داخلی شهر تبریز طی انقلاب مشروطیت ناپدید شد و حبیب از همان کودکی طعم یتیمی را چشید.
وی دوران دبیرستان را با محمدحسین شهریار هم مدرسه شد و به گمان بسیاری از صاحب نظران و ادیبان منظور شهریار از مصرع " شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر"، حبیب ساهر بوده است.
بعد از دوران دبیرستان و مراودت ادبی با شهریار به کردستان رفت و در کار حساب و کتاب خوانین آن دیار به فعالیت پرداخت، سپس سر از استانبول درآورد و از دانشگاه این شهر در سال 1304 شمسی در 22 سالگی کارشناسی جغرافیا گرفت و از آن پس دوران 40 ساله معلمی و آفرینش ادبی او آغاز شد.
ساهر در روستاها و شهرهای مختلف آذربایجان، قزوین و در واپسین سال ها در تهران معلمی کرد و تا اواسط دهه 40 در این شغل باقی ماند.
این شاعر، ادیب چیره دست و داستان نویس توانا، آثاری به سه زبان ترکی، فارسی و فرانسوی دارد که بعضی از آنها هنوز در دانشگاه های ترکیه و جمهوری آذربایجان تدریس می شود.
این شخصیت والامقام ادبی افزون بر 13 عنوان کتاب فارسی از خود به یادگار گذاشته است که هر کدام در نوع خود می تواند متضمن نوآوری ها و خلاقیت های خاص ادبی به شمار رود.
کتاب هایی همچون شقایق، سایه ها، اشعار برگزیده، افسانه شب، خوشه ها، جغرافیای ایالت خمسه، اساطیر ، کتاب شعر ساهر در سه جلد، " میوه گیس " ، " ادبیات منظوم ترکی " و " ترجمه اشعار شارل بودلر فرانسوی به فارسی" که مجموعه هایی از شعر نو و کهن، علمی و تحقیقی، حکایات و خاطرات و شرح حال بیش از صد شاعر ترک زبان اهل ترکیه را در بر می گیرد که بین سال های 1322 تا 1356 منتشر شده است.
مجموعه آثار ترکی ساهر هرچند به لحاظ کمیت پایین تر از آثار فارسی اوست، اما این تالیف ها از نظر ادبی، نوآوری و سبک آفرینی جزو معدود آثار ادبیات ترکی آذربایجانی است که مسیر جدید و نوینی را در این عرصه بنیان نهاد.
" لیریک شعر "، " کوئشن " ، " سحر ایشیقلانیر " ، " سوونمین گونشلر " ، " داغینیق خاطره لر " ، " قیزسسی / قیزیل سسی / قازان سسی "، " خاطره لر یا حیاتین یئددی بوروقلاری " ، " خاطره لر / باشاگلن چیکیلیر " و " ترجمه جزء آخر قرآن و بخشی از غزلیات حافظ " و همچنین ترجمه هایی از رباعیات ناب خیام و گلستان سعدی از جمله آثار ترکی این شاعر نوپرداز آذربایجان است.
به اعتقاد اکثر نویسندگان و صاحب نظران ادبی، خلاقیت ادبی حبیب ساهر در آثار فارسی و ترکی بسیار بدیع و غیرقابل چشم پوشی است به گونه ای که اشعار فارسی موجود در دو کتاب " سایه ها " و " شقایق " را نخستین مجموعه های شعر نو قبل از نیما یوشیج می دانند.
ساهر هم زمان با تقی رفعت و قبل از ظهور نیما شعر نو فارسی سرود و به موازی آن سبک جدیدی را در شعر ترکی بنیان گذاشت که به همین خاطر عنوان «پدر شعر نو ترکی ایران» در مورد او به کار رفته است.
آثار ساهر حاوی اشعار اساطیری، رومانتیک، انتقادی، اجتماعی و سیاسی بسیار گزنده در قالب ها و اوزان شعری مختلف است که هر خواننده ای را مجذوب ظرایف ادبی و بی آلایشی خود می کند.
یکی از نویسندگان و محققان ادبی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، با بیان اینکه با شعر ساهر شکل و مضمون شعر ترکی متحول شد و در واقع دوره نوگرایی با تکیه بر تکنیک های فرمی جدید با شعر او آغاز گردید، گفت: شعر ساهر از یک منظر به منزله نقطه گذار شعر نوگرای ترکی به شعر مدرن است که در دهه 40 با علیرضا نابدل (اوختای) شروع شد.
همت شهبازی افزود: جریان نوگرایی در ادامه جریانی به وجود آمد که اصطلاحا به آن دوران روشنگری می گوییم که با میرزافتحعلی آخوندزاده شروع شد که عموما ماهیت اجتماعی داشت، هرچند در تفکرات اندیشمندان این دوره گوشزدهایی مبنی بر تغییر شکل بیان و نیز آوردن مضامین جدید در ادبیات دیده می شود اما در عمل در این دوره شکل و مضمون آنگونه که بعدها در دوران نوگرایی متحول شد ، متحول نگردید.
وی می گوید: نوگرایی با تقی رفعت تئوریزه شد که خود به آن تجدد می گفت و حبیب ساهر که شاگرد تقی رفعت بود و زبان فرانسه خوانده و تحولات نوگرایی ادبی صورت گرفته در اروپا را به شاگردانش از جمله ساهر منتقل می کرد که در این هنگام ساهر با ادبیات ترکی که داشت متحول می شد، نیز آشنایی پیدا کرد و حتی نام خود را از شاعر ترک بنام جلال ساهر گرفت.
شهبازی می افزاید: حبیب ساهر چنانچه امکان چاپ آثاری را که بعدا چاپ کرد ولی خیلی پیشتر از نیما آنها را سروده بود، پیدا می کرد، می توانستیم او را به عنوان پدر شعر نو فارسی نیز به حساب آوریم، کما اینکه ساهر پدر شعر نوی ترکی آذربایجانی نیز به حساب می آید.
وی نخستین شعر نوگرای ساهر را بنام " کنار آبدان " که در سال 1303 سروده است، عنوان می کند.
شهبازی می گوید: در مراحل تکوین اسلوب وی می توان سه مکتب برجسته ادبی یعنی رومانتیسم، رئالیسم و سوررئالیسم را در آنها مشاهده کرد، شعرهایی که به سبک رئال سروده شده اند از نظر مضمون دارای ارزش اجتماعی و انسانی هستند اما ساختار بیان آنها شاعرانه نیست، تخیلِ شعریِ ساده ای دارد اما در مجموعه شعر " لیریک شعرلر " شعرهایی در دو سبک رومانتیسم و سوررئال دیده می شود و گاه رومانتیسم به لحاظ گریز زدن به طبعیت و نفوذ ذهن شاعر به جزئیات ریز طبیعت، شعر او را به سبک ناتورال نزدیک می کند.
وی ادامه می دهد: ساهر در " لیریک شعرلر" تصویر یک پدیده را به آسانی رها نمی کند بلکه تکامل آن پدیده را از ابتدا تا انتها تعقیب می کند و آنها را در حالات عاطفی و اجتماعی و در خصلت ها و خلق ومنش های مسیر زندگی قرار می دهد.
این فعال ادبی با بیان اینکه ساهر را نماینده مکتب سورئال در شعر آذربایجان می دانم، می گوید: دگرگونی و حالت دادن به اشیاء و تصورات و واقعیت ها از اصولی است که در مکتب سوررئالیسم شاهد آن هستیم اما آنچه که در این میان اهمیت دارد این است که تخیل او رویابافی نیست بلکه واقعیتی است که با واقعیت های موجود در اجتماع مجالست دارد.
شهبازی ادامه می دهد: برای همین نیز می توان گفت که در قیاس با سوررئالیسم که شعر را بیشتر به کابوس تبدیل می کند، شعر ساهر شبه کابوس های فاجعه آمیزی هستند که به اقناع مخاطب در جهت واقعی بودن آن می پردازد که در اینگونه شعرها گاه هاله ای از یأس و نومیدی را در شعر ساهر می بینیم، چراکه تاریخ زندگی محیطی که ساهر آنرا پشت سر گذاشته گواه بر مدعای نومیدی شاعر است که این مسئله به خصوص در شعر "سورگون" به خوبی انعکاس یافته است.
در همین ارتباط یکی دیگر از منتقدان ادبی به ایرنا، گفت: به باور من فهم ما از ویژگی ها و جنبه های نوگرایی در اشعار حبیب ساهر بدون آشنایی با ریشه ها و ابعاد نوگرایی در ادبیات ایران فهمی ناقص خواهد بود.
محمد رحمانی فر اظهار می کند: در واقع نوگرایی در ادبیات ایران مبتنی بر تجدد طلبی در تمام عرصه های اجتماعی بود و خود این امر محصول آشنایی ما با اندیشه های تجدد طلبانه غربی است.
وی با اشاره به تحولات عمیق اجتماعی و سیاسی در دوران مشروطه و پس از آن، می افزاید: شاعری که در چنین فضائی نگاهش به زندگی و ماوراالطبیعه تغییر کرده بود دیگر نمی توانست همچون پیشینیان خود همواره در فراق خوشی های ازلی مویه کند و چشم انتظار خوشی های لایزال ابدی باشد، بلکه یاد گرفته بود به جای آنها به واقعیت های زندگی زمینی بنگرد و شعرش نه تصویرگرعالم مثل افلاطون تلفیق یافته با عناصر اسلامی، بلکه انعکاس دهنده واقعیت های تلخ و شیرینی باشد که هر روز در برابر دیدگان وی قرار می گرفت.
نویسنده کتاب " شهریارلا بیرلیکده اؤزگه لشمکدن اؤزلشمه یه دوغرو" اضافه می کند: همچنان که در این کتاب تاکید کرده ام، شاعری که در سنگرهای آغشته به خون مشروطیت می جنگید و شعر می سرود دیگر نمی توانست همچون پیشینیان خود از "خال و لب و زلف و کمر " معشوق خیالی و انتزاعی سخن بگوید، چنین شاعری باید آزادی را به تصویر می کشید، باید شجاعت و مقاومت را انعکاس می داد و در عمل هم چنین شد.
رحمانی فر ادامه می دهد: سعید سلماسی و جعفر خامنه اولین بارقه های شعر نو را در این سنگرها رقم زدند و پس از آنها تقی رفعت با جدیت تمام راه آنها را هم در عمل و هم در تئوری ادامه داد.
وی می گوید: خلاصه اینکه حبیب ساهر محصول چنین فرآیندی بود، او شدیدا تحت تاثیر تقی رفعت و جریان های نوگرای شعر ترکیه بود و اینچنین بود که او حتی پیش از نیما یوشیج و مستقل از او به سرودن اشعار نو هم به زبان فارسی و هم به زبان ترکی اقدام کرد.
رحمانی فر ترجمه اشعاری از شارل بودلر فرانسوی را مبین آشنایی حبیب ساهر با ادبیات پیشرو جهان می داند.
وی اضافه می کند: می دانیم که نوگرایی در شعر پیش از اینکه قالب های شعر کلاسیک را درهم بشکند، درون مایه های کلاسیک را دگرگون ساخت و حبیب ساهر در این ارتباط حتی در اشعار کلاسیک خود هم مضامین نو و جدید مطرح کرده است و در واقع شعر او ضمن حفظ ویژگی های رمانتیک خود، در بیشتر موارد بازتاب مسائل و رخدادهای اجتماعی است.
میرحبیب ساهر 24 آذر 1364هجری شمسی در تهران درگذشت و در بهشت زهرا آرام گرفت، اما هنوز برخی از اشعار نغز و پرمحتوای وی زبانزد خاص و عام است از جمله: من آرزو ائدردیم کی جهان جنته دونسون ( من آرزو داشتم تا جهان به بهشت تبدیل شود) - افسوس بوتون آرزولاریم قالدی گئوزومده (اما افسوس که تمام آرزوهای من ناکام ماند)
روحش شاد.