به گزارش سیرنیوز ، علاوه بر فعالیت و تلاش های ریز و درشت ،دو اتفاق که چند روزه اخبر رخ داد قلب دوستداران ایران و انقلاب را جریحه دار کرد. به ویژه قلب غیورمردان آذربایجان که ستارخان ها و شهید باکری های بسیاری به مرز و بوم ایران اهدا کرده اند.
اتفاق اول در جریان چند روز پیش بازی تیم های تراکتور سازی ایران و الجزیره ی امارت رخ داد. چند نفر از مزدوران پانترکیسم پارچه نوشته ای به استادیوم بردند که بر روی آن نوشته شده بود، «آذربایجان جنوبی، ایران نیست»! هر چند تعداد این چند نفر خودفروش در برابر جمعیت هفتاد هزاری نفری استادیوم اصلا به حساب نمی آید و قابل توجه نیست، اما حرکت شان در رسانه هی عربی بازتاب داشت و باعث تاسف شد. این جمع اندک خود فروخته قبل تر هم در ورزشگاه شعارهایی داده بودند که واکنش علی دایی را در پی داشته بود. علی دایی در جواب آنان گفته بود: «این جا ایران است و آذربایجان هم بخشی از ایران است».
اتفاق دوم از اتفاق اول دلخراش تر است که جریان پانترکیسم رفتارهای خود را بدون جواب و عواقب می بیند، به خود جرئت داده و در شهرستان های اطراف تهران اقدام به پخش شبنامه کرده است! شبنامه هایی با مضمون جدایی از ایران و رفتن به آغوش خانواده ی علی اف! که این مضامین و حرکتها نشان از دست داشتن ترکیه و حامیان انها دارد .
پانترکیسم چیست؟
پانترکیسم جریان نژادپرستانه ای است که در اواخر دوره عثمانی در ترکیه به قدرت رسید و تا کنون چند بار اقوام ساکن کشور ترکیه را به جرم ترک نبودن قتل عام کرده است. کشتار وسیع ارامنه و کشتار کردهای شیعه و علوی دو قتل عام اصلی دولت های ترکیه است که با ایدئولوژی برتری نژادی حکومت کرده اند.
پانترکیست ها در جعل تاریخ آذربایجان بسیار کوشیده اند. با وجود هزاران سند تاریخی و کتاب های مورخان اسلامی و ایرانی، آن ها وجود زبان و نژاد آذری (ایرانی) مردم آذربایجان را تکذیب می کنند و مردم آذرابادگان را به مغوستان و ترکمانان سلجوقی می چسبانند. آن ها حتی آذربایجان را به صورت آزربایجان می نویسند تا شاید بتوانند معنای تاریخیش را تغییر دهند! تمام مورخان دانشگاه رفته و تحصیل کرده، متفق القول بر این عقیده اند که مردم آذربایجان از تبار و نژاد ایرانی هستند و زبان آذری نیز تا دوره صفویه زبان اکثریت مردم آذربایجان بوده است و تنها در دوره صفویه بود که کوچ نشینان ترک سلجوقی که از قرن پنجم به آذربایجان آمده بودند و به صورت چادرنشینی زندگی می کردند، وارد تبریز و اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان شدند و به خاطر آن که قدرت سیاسی را در دست داشتند، زبان مردم تا اندازه ای به ترکی تغییر کرد. حتی اشعار آذری شیخ صفی الدین اردبیلی و ماما عصمت و چند شاعر دیگر آذربایجان وجود دارد و به چاپ رسیده است. زبان امروزی مردم آذربایجان هم ترکیبی از آذری قدیم (زبانی ایرانی)، فارسی، تالشی و ترکی است. به عبارت دیگر، زبان واقعی ترکی، زبان ترکمن ها و ازبک هاست. از دیگر نشانه هایی که پانترک ها همیشه نادیده اش گرفته اند این است که نژاد ترک زردپوست و دارای چشمانی تنگ و محاسن کم پشت است و ما در مردم آذربایجان چنین نشانه هایی را نمی بینیم. این نشان می دهد که زبان و تبار مردم آذربایجان با ترکی ترکیب شده اما هنوز اصالت ایرانی خود را حفظ کرده است. مانند بخشی از مردم ایرانی خوزستان که با اعتقادات مذهبی، زبان عربی را انتخاب کردند. البته در آذربایجان این اتفاق زیر شمشیر سپاهیان ترکان آسیای میانه اتفاق افتاد. چنان که هنوز نشانه های فرهنگی و نژادی روم شرقی را در ترکیه می بینیم و تمایز آنان را با ترکان آسیای میانه.
پس از اعتقاد به برتری نژادی، جعل تاریخ بارزترین ویژگی پانترکیسم است. در دوران آتاتورک، حتی مادر پیامبر را ترک می دانستند! این در حالی است که ترک ها در قرن پنجم وارد خاورمیانه شدند. متاسفانه جریان پانترکیسم دروغ های خود را به صورت کتاب در ایران چاپ می کنند و عقاید ضد ایرانی خود را حتی در نمایشگاه کتاب تهران با تخفیف به مردم می فروشند! با توجه به این که ادعاهای شبه مورخان جریان پانترکیست برخلاف تمامی کتاب های تاریخی موجود در جهان است و با توجه به تکذیب آنان از طرف شخصیت های دانشگاهی و نیز با در نظر گرفتن باور به برتری نژادی این جریان که خلاف آموزه های اسلام است، جا دارد وزارت ارشاد در دادن مجوز انتشار به چنین کتاب هایی، دقت بیشتری به عمل آورد و چنان نشود که خدای ناکرده با بودجه ی بیت المال بر آتش جدایی طلبی دمیده شود!
آذربایجان یا اران؟
کشوری که امروزه به نام آذربایجان شناخته شده است، تا آغاز قرن بیستم به نام اران شناخته می شد. اران نام تاریخی و واقعی کشوری است که امروزه آذربایجان نامیده می شود و در زمان قاجاریان، روسیه این بخش از خاک ایران را ضمیمه ی خود کرد.
حزب مساوات که از حمایت ترکیه و شوروی برخوردار بود، با اشاره ی آن دو کشور در آغاز قرن بیستم، نام آذربایجان را برای خود برگزید. علی رغم دزدی نام بخشی از سرزمین ایران، دولت وقت ایران هیچ واکنشی به این سرقت تاریخی انجام نداد. فقط چند تن از روشنفکران آن زمان اعتراض هایی کردند. هدف عمده و اصلی ترکیه و شوروی از این تغییر نام چیزی نبود بجز نطفه گذاری یک فتنه در مرزهای ایران. با تغییر نام این منطقه و پس از فروپاشی شوروی، همیشه تحرکاتی از آن سوی مرز به وقوع پیوسته است و ادعای مالکیت بخشی از خاک ایران را داشته اند. این در حالی است که اران خود تا دوره ی قاجار بخشی از خاک ایران بوده است.
در دایره المعارف های کشور روسیه، هنوز کشور آذربایجان را با نام واقعی اران می شناسند. مینورسکی و بارتولد هم به این سرقت تاریخی اشاره هایی داشته اند. (برای اطلاعات بیشتر در این باره به کتاب «آذربایجان و اران. دکتر عنایت الله رضا. انتشارات ایران زمین» رجوع شود).
امروزه جریان پانترکیسم از همین سرقت تاریخی سوء استفاده کرده و دو طرف مرز را یک ملت معرفی می کنند! اگر دولت ایران در آن زمان به این تغییر نام اعتراض می کرد، در این روزها جریان نژاد پرست پانترکیسم نمی توانست از آن سوء استفاده کند.
نتیجه:
جریان پانترکیسم که به صورت مستقیم توسط اسرائیل و ترکیه اداره می شود، به این نتیجه رسیده است که رفتارهایش عواقب چندانی ندارد. آن چه در شبنامه ها، استادیوم، نشریات و ... می گذرد، بیانگر این تفکر است. لازم است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کنترل بیشتری بر اداره ی متبوع خود در استان آذربایجان غربی داشته باشد. به چه دلیل یک نشریه ی مشکوک باید از یارانه ی تشویقی کاغذ برخوردار باشد؟ چه کسی پاسخگوی این اهمال است؟ ضمن آن که برخورد نهادهای اطلاعاتی با جریان خطرناک پانترکیسم، خواست مردم غیور و شهید پرور آذربایجان است. تعلل بیش از این خیانت به خون شهید باکری هاست.