فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2277


درباره من
کوروش ای شیر ژیان پارسی ای سخن هایت دمادم راستی
ای هوای پاک شاد آشتی میهنت را درجهان آراستی
خون پاک آریایی در تنت مهروماه پارسایی در سرت
نغمه تابان مزدا بر لبت جلگه آب رهایی همرهت
ما همه چشمان به راهت دوختیم چون به گیتی پند تو اندوختیم
راه تو راه رهایی جستن است نی که در خواب سیاهی خفتن است
کوروش ای جانم فدای راه تو درتن ومغزم همه اوای تو
چون خردمندان خردمندی کنی در تن وجان همه مردی کنی
چشم گیتی را همه نیکی کنی تنگ دستان را دست گیری کنی
در مرامت مردمان را داشتی خوی خود را چون درخت افراشتی
مردمان را از خودت پنداشتی بر زمین تخم خرد را کاشتی
راستی را آرمانت داشتی دشمنان مردمان را کاستی
تا به کی باشد به ره چشمان ما تا که ره یابد به تو دستان ما
من به خواب خویش رویت را دیده ام من به خوابم روی تو بوسیده ام
در هوای کوی تو پیچیده ام باده مهر دلت نوشیده ام
کوروش ای مرد بزرگ پارسی کوروش ای جان و روان راستی
کوروش ای نام و نوای آشتی تخم نیکی را به گیتی کاشتی
خاموشی را روشنی افراشتی چون به دل مهر کیانی داشتی
زنده باد کوروش بزرگ
..................................................
«ای رهگذر:
هر که هستی و از هر کجا که بیایی می دانم سرانجام روزی بر این مکان گام خواهی نهاد.پس بدان... من کوروش هستم..من بزرگترین فرمانروایی را در جهان برای مردمانم بنیاد نهادم، بر من و اندک خاکی که تنم را پوشانده حسرت مخور، مرا بگذار و بگذر.»

کوروش بزرگ.

کسری_اعتمادی (kasra-001 )    
   
عنوان: صدای جاودانه دختران ایرانی
صدای جاودانه دختران ایرانی
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 198 بازدید امروز: 195

این تصویر توسط میثم رمضانی بررسی شده است.
توضیحات:
صدای جاودانه دختران ایرانی

سواره نظام مهرداد نخست ، خسته از جنگهای طولانی وارد شهر هیرکانی (گرگان) شد .
آنها در شرق نیروهای متجاوز بدوی و در غرب دمتریوس را شکست سختی داده بودند .
مهرداد پادشاه اشکانی با لباسی ساده در شهر می چرخید و به گفتگوهای مردم گوش می داد نیم روزی که گذشت به گوشه دیواری تکیه داد تا خستگی از تن بدر کند از پنجره کوچک بالای سرش سخنان دخترانی را می شنید حرف های آنها با صدای فرش بافیشان به هم آمیخته بود .
یکی از آنها می گفت مهرداد اگر سخت است فرزندی دارد دلنرم . مهرداد با شمشیر پیمان بسته پس فرزند نرم خوی او با خرد و هوش دوستی کند .
دختر دیگر گفت : آنکه پایه دستگاه دودمان را می ریزد نمی تواند نرم خو باشد او باید همانند پی ساختمان سخت و آهنین باشد پس جبر بر سختی اوست .
و دختر کوچکتری که صدایش بسیار ضعیف می نمود ادامه داد : آنکه بر این زمین سخت ساختمان می سازد و خود نمایی می کند از جنس زیبایی است و زمین سخت را به آسمان می برد .
مهرداد تکانی خورد با خود گفت چطور چنین دختران دانایی در این مرز و بوم زندگی می کنند و او خود نمی داند .

آن شب تا به پگاه خورشید مهرداد اشکانی ، نخستن پادشاه دودمان اشکانیان در تمام مدت به حرفهای آنها اندیشید .
در وجود خود سختی و قدرت پی ساختمان دودمان را می دید و در وجود فرهاد دوم (فرزندش) دانایی و هوش بنای ساختمان را .
آن سه دختر به ریشه ها پرداخته بودند و مهرداد از این بابت در شگفت بود . به گفته اندیشمند برجسته ایرانی : پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است . فردای آن روز پادشاه ایران با تنی چند از نزدیکان به خانه ایی که روز پیش ندا از آن شنیده بود رفت و با شگفتی دید آن خانه متروکه است از همسایگان پرسیدند و آنها گفتند سال ها پیش در این خانه مرد و زنی بودند با سه دختر که فرش می بافتند هر سه دانا و از شاگردان ورتا ( حکیم و دانشمند زن ابتدای دودمان اشکانیان ) . همه آنها بدست مزدوران آندراگوراس یونانی به بجرم ایراندوستی زنده در کف همان خانه دفن شدند .

مهرداد با شنیدن این سخنان ، بر آبادی آن خانه همت گمارد و آن خانه را مدرسه نمود در حالی که موبدان زرتشی اصرار بر آن داشتند که آن خانه آتشکده گردد و مهرداد نپذیرفت و گفت جای آتشکده در کوهستان است نه میان مردم .

از آن زمان بزرگترین دانشمندان را برای تربیت و افزودن دانش فرهاد دوم بکار گرفت .
برای همین فرهاد دوم در بسیاری از نبردها قبل از جنگ پیروز شده بود چون با دانش پشت سر دشمن خویش را خالی و سپس با تکانی آن را فرو می ریخت .
فرهاد دوم برای ایجاد جنگ خانگی در سوریه ( قسمت باقی مانده سلوکیان متجاوز )دمتریوس را که توسط پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها کرد تا میان دو برادر نبردی درگیرد. گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتیخوس برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی گران به ایران آمد، ولی فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی کشته شد. از این پس سلوکیان یونان دیگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را ندادند. انحطاط کامل دولت سلوکی از همین زمان آغاز گردید.  
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۲۱ ساعت 16:28
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)