نوروز برابر با اول فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران ایران باستان است.
خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق مختلف فلات ایران، نوروز را جشن میگیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است.
نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث معنوی، به ثبت جهانی رسیدهبود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دوره جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانه نوروز» شناخته شد.
نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید تخت جمشید مرکز برپایی جشن نوروز ایرانیان باستان بود
واژه نوروز
واژه نوروز، از فارسی میانه nwklwc (آوانویسی: ngrz) است که برگرفته از زبان اوستایی بوده. مورخان، معادل اوستایی آن را navaka raocah حدس میزنند.
امروزه در فارسی این واژه در دو معنی بهکار میرود:
۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری (برابری شب و روز) و آغاز سال نو
۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان «ناوا سرِدا» به معنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه در دورههای سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی، به معنای سال نو مینامیدند.
در متنهای گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No، Now، Nov وNew Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شدهاست. در برخی از موارد، این دو بخش پشت سر هم و در برخی نیز با فاصله نوشته میشوند. در کشورهای مختلف تلفظ نوروز متفاوت است. در شهر لکنو هند که هر ساله نوروز برگزار می شودو هفته نامه ای هم با نام نوروز دارد آنرا بصورت Nauroz تلفظ می کنند که به تلفظ زبان دری نزدیک است. به باور احسان یارشاطر، بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود (که البته وی تلفظ فارسی ایران را مبنا قرار داده است). این شکل از املای واژه نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار میرود.
نوروز در فارسی میانه /no:g ro:z/ بوده است. در فارسی ایران این واژه به صورت [nouu:z] (در گفتار عامیانه، [no:u:z])، در فارسی افغانستان به صورت [næuo:z] و در فارسی تاجیکی به صورت [næuz] یا [næuz] تلفظ میشود (تلفظها به آیپیای هستند).
در زمان سلسله هخامنشیان
کوروش بزرگ، نوروز را در سال ۵۳۸ (قبل از میلاد)، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشد. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشدهاست اما بررسیها بر روی این سنگنوشتهها نشان میدهد که هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودند و جشن نوروز را با شکوه برپا میکردند. شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز سال ۴۱۶ (قبل از میلاد)، سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شدهاست.
در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار میشد.
برخی از پژوهشگران (هرتسفلد، کرفتر، اردمن، گیرشمن و پرادا) مدعی هستند که تخت جمشید برای انجام مراسم نوروز ساخته شده است؛ در حالی دیگر پژوهشگران (نیلاندر، کامایر، موسوی) هرگونه مدرکی برای جشن گرفتن نوروز در دوره هخامنشی را انکار میکنند.
در اسطورهها
در برخی از متنهای کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث به عنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
خاستگاه و پیشینه نوروز
بیشتر روایات اسطورهای و افسانهای باستان ما، دوره پیشدادی را زمان پیدایی نوروز و جمشید چهارمین شاه پیشدادی را بنیانگذار نوروز و رسم نوروزی به شمار آورده اند. دوران جمشید دوران طلایی به شمار آمده است. اسطورهی وجود دارد که در آن دوران خوردنیها کاهش نمییافت، چارپایان و مردمان نمیمردند، گیاهان نمیخشکیدند، گرما و سرما و پیری و رشک وجود نداشتند و جمشید بر هفت کشور جهان فرمان میراند!
پیوند نوروز با جمشید از سویی به کهنسال بودن آیین نوروزی و از سوی دیگر به محبوب بودن جمشید و خاطره خوشی که از او در اذهان مردم بازمانده، اشاره دارد.
بعضی مورخان گفته اند که برگزاری روز اول سال، در زندگی اجتماعی فرزندان «آریا» ریشههای عمیق و قدامت تاریخی داشته از هزاران سال به این طرف، با مراسم ویژهی از آن تجلیل میگردد.
روز تاج پوشی یما مصادف بوده است با اول نوروز، موضوع فوق بیانگر این است که چنین روزی در تاریخ سرزمین ما نه تنها قدامت زیاد تاریخی دارد بلکه به درستی گویای آن است که آریاییها از همان سدههای اولی روزگار به این روز ارج گذاشته و از آن در هر زمانی تجلیل شانداری به عمل آورده و آن را گرامی میداشتند.
فردوسی در داستان پدیدآمدن نوروز نقل میکند که وقتی جمشید از کارهای کشوری آسود، بر تخت کیانی نشست و همه بزرگان لشکری و کشوری بر گرد تخت او فراهم آمدند و بر او گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود، نو روز نامید.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سرِ سال نو هرمز فروردین
بر آسوده از رنج تن، دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار
ابن بلخی، افسانهی بر تخت نشستن جمشید در آغاز بهار و نوروز خواندن آن روز را نقل میکند و میگوید: به فرمان جمشید همه بزرگان به استخر آمدند و در ساعتی که «شمس به درجه اعتدال ربیعی رسید، وقت گردش سال در آن سرای برتخت نشست و تاج بر سر نهاد» و «آن روز جشن ساخت و نوروز نام نهاد و از آن روز باز، نوروز آیین شد و آن روز بسیار خیرات فرمود و یک هفتهء متواتر به نشاط و خرمی مشغول بودند.»
ثعالبی در تاریخ ملوک الفرس در باره جمشید و اسطوره پدید آمدن نو روز میگوید: «جمشید امر کرد تا تختی از عاج و چوب ساج برای او بسازند و آن را با دیبا مفروش کرد و بر آن نشست و به (دیوان) فرمان داد تا او را به روی شانههای شان در منطقهی که بین زمین و آسمان است، حمل کنند و او را از دماوند به بابل بردند و آن روز، روز اول بهار بود که آغاز سال و تجدید حیات زمان و بیداری زمین بعد از خواب زمستانی است»
از پیشینه و خاستگاه تاریخی نوروز و آیینهای کهن در دوره های کهن، آگهیهای کتبی فراوان و دقیقی در دست نیست ولی بیتردید، نوروز و رسم نوروزی یک رواج همگانی و مربوط به پدیده نوگشتگی سال و دگرگونی طبعیت از حالتی به حالت دیگر در میان اقوام مختلف جهان بوده است.
اینجا قابل یادآوری مختصر میدانم که نوروز در فرهنگهای منطقه و در میان اقوام سامی نیز از کهنترین زمانهها شناخته شده است و بسیاری از اعراب آنرا جشن میگرفتند.
پانوشت
1- انصاری، پوهنمل سلطان محمد، ویژهگیهای جغرافیایی و تاریخی بلخ، ص 84.
2- عبدالواجد، مقاله، نوروز: جشن "نورزائی آفرینش"، استاد دانشگاه تخار
جشن نوروز از برجسته ترین و با شکوه ترین و کهن ترین آیینهای ایرانیان است. یکی از آیین های ملی در جهان ، خاستگاه نوروز در ایران باستان است. نوروز تاریخچه ای سه هزار ساله دارد. شاهنامه کیومرث را پایه گذار این جشن معرفی میکند.
گروهی از پژوهشگران و تاریخ نگاران ایران بر این باورند که جشن نوروز را جمشید پادشاه پیشدادی بنیان نهاده است.
در شاهنامه آمده است :
جمشید در حال گذشتن از آذربایجان بود دستور داد در آنجا برای او تختی بگذارند و خود با تاجی زرین بر تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او جهان نورانی شد، مردم شادمانی کردند و آن روز را نوروز نامیدند.
نوروز در آغاز بهار فرا میرسد، بهار که فصل شکوفایی است.