![کوروش شهریار روشنایی ها کوروش شهریار روشنایی ها](patch2image.php?patch=usr/kasra-parsi/gal21.jpg&835557871)
![کوروش شهریار روشنایی ها کوروش شهریار روشنایی ها](patch2image.php?patch=usr/kasra-parsi/gal22.jpg&877638331)
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c4/Passargade_by_Eug%C3%A8ne_Flandin.jpg/1024px-Passargade_by_Eug%C3%A8ne_Flandin.jpg)
پاسارگاد
آرامگاه کوروش بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی هم آمدهاست.
از قدیمیترین توصیفهای مربوط به آرامگاه کوروش میتوان به توصیف اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشیاش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شدهاست.
قسمتهای پایینی آرامگاه از سنگهایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل میدادند.
بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه قد بهسختی میتوانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کوروش را در داخل آن قرار داده بودند. یک نیمکت نیز با پایههایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالاً نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستیندار و سایر لباسهای بابلی روی آن قرار داشتند.
شلوارها و جامههای مادی در اتاق یافت میشد، بعضی تیره و بعضی به رنگهای دیگر بودند. گردنبند، شمشیر، گوشوارههای سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کوروش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کوروش را بر عهده داشتند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسارگاد در احادیث اسلامی
در روایتهای اسلامی از مقدس و آسمانی بودن این جایگاه (پاسارگاد) سخن بسیار رفته است از جمله در کتابهای زیر:
مسالک و ممالک (اصطخری به سال ۳۲۰ هجری) صفحههای ۱۰۹ و ۱۴۱
حدود العالم من المشرق الی المغرب (نوشته شده به سال ۳۷۲ هجری) صفحه ۱۳۱
اشکال العالم (ابوالقاسم جیهانی به سال ۳۶۷ هجری) صفحههای ۱۱۳ و ۱۲۳
نزهتالقلوب (حمداله مستوفی به سال ۷۴۰ هجری) صفحه ۱۷۸
آب رودخانه پلوار نیز همیشه آبی مقدس و شفابخش به شمار میآمد.
فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار عجم، در زیر نگارهای که خود از آرامگاه کوروش بزرگ نقاشی کرده است، نوشتهاست:
یکی از مورخین میگوید چون برخی جمشید را سلیمان میدانند شاید مادرش در آنجا مدفون باشد لهذا باین اسم خوانده شده اما در یکی از تواریخ اروپا مرقومست که سلیمان ابی جعفر برادر هارون الرشید شهر پسارگیدی را تحویل داشته وقتی از جانب خلیفه بحکومت آنجا رفته، مادرش که همراه بوده در آن سرزمین درگذشته و بخاک مدفون آمده از آنوقت معروف به قبر مادر سلیمان گردیده و بطول زمان گمان نمودهاند سلیمان نبی است پس مشهد امالنبی نیز گفتهاند و الله اعلم. این بلوک از شهرهای بزرگ ایران و اولین بناست که نهاده شده...
حسن حسینی فسایی در فارسنامه ناصری (۱۳۱۰ق ۱۸۹۳م) نظری مشابه مطرح میکند. با این تفصیل که چون عجم جمشید و سلیمان را یکی میدانستهاند قبر مادر جمشید را قبر مادر سلیمان خواندهاند. با آنکه هم فرصتالدوله شیرازی و هم میرزا حسن حسینی فسایی با شاهان هخامنشی آشنا بودهاند، این بنا را متعلق به کسی از این شاهان ندانستهاند.
فارسنامه ابن بلخی (۵۱۰ق ۱۱۱۶م) از کهنترین آثار فارسیاست که به این بنا اشاره کردهاست:[۳۶]
مرغزار کالان نزدیکی گور مادر سلیمان است طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کردهاند خانه بچهار سو هیچکس در آن خانه نتواند نگریدن کی گویند کی طلسمی ساختهاند کی هر کی در آن نگرد کور شود اما کسی را ندیدهام کی این آزمایش کند.
در سالهای آغازین قرن بیستم هنوز عامه مردم ایران آرامگاه را مشهد مادر سلیمان میدانستند. مؤمنات به زیارتش میرفتند و حاجت میطلبیدند.
الیوت کروشی ویلیامز دولتمرد انگلیسی که در اوایل قرن بیستم به ایران سفر کرده بود در سفرنامهای که نوشتهاست (۱۹۰۷م) با لحن خاص انگلیسیان میگوید: «به نظر میآید ایرانی افسانه را به تاریخ و خرافات را به هر دو ترجیح میدهد.
از این رو امروز آرامگاه کوروش در سرزمین خودش با نام "تخت مادر سلیمان" شناخته میشود». وی پس از انتقاداتی که شامل بیاعتنایی ایرانیان به تاریخ و بیاطلاعی ایشان از آن میشود میگوید: «چنین است که آرامگاه کوروش بهطرزی مبهم نصیب "مادر سلیمان" میشود و قوّتهای فراطبیعی به این موجود الوهی که گمان میرود در قبر خفتهاست نسبت داده میشود.» مسافر انگلیسی در ادامه شرح میدهد که دختران و مخدرات که مشکلات عشقی یا کمبودهای عاطفی و جز آن میدارند پیشکشهایی که شامل قوطیهای حلبی میشود به درون آرامگاه میآورند و به ریسمانی که در گوشه اندرونی بسته شدهاست میآویزند.
ویلیامز با نظر به کیفیت نازل هدایا نتیجه میگیرد که اعتقاد زوار یا غایت مطلوبشان ارزش چندانی نمیدارد. او مشاهداتش از این نمونه «بیاعتنایی طنزآمیز زمان به خواستههای مردان بزرگ» را چنین به پایان میبرد: چون در انبوه دخیلهای بستهشده و حلبیجات نگریستم با خود اندیشیدم که آیا کوروش خبر دارد و آیا اهمیت میدهد؟»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با این حال در دهه پایانی قرن نوزدهم و عدم جمع اوری منابع موچود هنوز یکیبودن بنا و آرامگاه کوروش نزد بسیاری از دانشوران اروپایی مقبول نبود. برخی مخالفان محل پاسارگارد را جایی جز مرغاب میدانستند؛ مثلاً دارابگرد. بسیاری از مخالفان صاحب قبر را مؤنث میدانستند؛ البته نه مادر سلیمان پیغمبر یهود، بلکه مثلاً بانویی هخامنشی.
یا در ویراست ۱۰ دانشنامه بریتانیکا (۱۹۰۲م) نوشته شدهاست: «آرامگاه مرغاب نمیتواند از آنِ کوروش باشد، چنانکه غالباً گمان میرود.» و محل پاسارگاد نزدیک دارابگرد دانسته شدهاست. لیک در ویراست ۱۱ همان دانشنامه (۱۹۱۱م) دیگر محل پاسارگاد مرغاب دانسته شدهاست و آرامگاه از آنِ کوروش.
امروزه دیگر در نسبت دادن این ارامگاه به کوروش بزرگ شکی نیست و همگی اسناد و مدارک و باستانشناسان آن را تایید میکنند.
در همان دوران و پیش از فرارسیدن قرن ۲۰ میلادی، فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار عجم، در زیر نگارهای که خود از آرامگاه کوروش بزرگ نقاشی کرده است، نوشتهاست:
یکی از مورخین میگوید چون برخی جمشید را سلیمان میدانند شاید مادرش در آنجا مدفون باشد لهذا باین اسم خوانده شده اما در یکی از تواریخ اروپا مرقومست که سلیمان ابی جعفر برادر هارون الرشید شهر پسارگیدی را تحویل داشته وقتی از جانب خلیفه بحکومت آنجا رفته، مادرش که همراه بوده در آن سرزمین درگذشته و بخاک مدفون آمده از آنوقت معروف به قبر مادر سلیمان گردیده و بطول زمان گمان نمودهاند سلیمان نبی است پس مشهد امالنبی نیز گفتهاند و الله اعلم. این بلوک از شهرهای بزرگ ایران و اولین بناست که نهاده شده...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آریان، استرابون و پلوتارک به تفصیل از مقبره کوروش سخن راندهاند. آریان نوشتهاست که روی آرامگاه کوروش نوشتهای به خط میخی پارسی باستان وجود داشت به این مضمون:
[ای انسان. من کوروش پسر کمبوجیه هستم، که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه (کل) آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر.
این نوشته با اختلاف بسیار کمی توسط استرابون و پلوتارک نیز نقل شدهاست.
استرابون متن کتیبه دیگری در آرامگاه کوروش را به نقل از اُنِسیکریت آوردهاست: «اینجا آرامگاه من کوروش شاهنشاه است»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجموعه پاسارگاد دربرگیرنده ساختمانهایی چون:
آرامگاه کوروش بزرگ،
باغ پادشاهی پاسارگاد،
کاخ دروازه،
پل،
کاخ بارعام،
کاخ اختصاصی،
دو کوشک،
آبنماهای باغ شاهی،
آرامگاه کمبوجیه،
ساختارهای دفاعی تل تخت،
کاروانسرای مظفری،
محوطه مقدس
و تنگه بلاغی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبتشده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که در نشست یونسکو که در تیرماه سال ۱۳۸۳ در چین برگزار شد به دلیل دارا بودن شاخصهای فراوان با صد در صد آرا در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرامگاه کمبوجیه پدر کورش بزرگ در پاسارگاد
آن چه از این بنا باقیمانده دیواری بلند به ارتفاع حدود ۱۴ و طول تقریبی ۷۵ متر است. این بنا به بنای کعبه زرتشت در نقش رستم شباهت دارد در حالی که از نظر قدمت، قدیمیتر و از نظر استحکام و فن ساخت نمایانگر اجرایی قویتر از بنای کعبه زرتشت است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاخ بارعام
کاخ بارعام یا کاخ پذیرایی کوروش. وسعت این کاخ ۲۴۷۲ متر مربع است که در محور شمال غربی ـ جنوب شرقی ساخته شدهاست. این کاخ شامل یک تالار گسترده مرکزی با هشت ستون است که وسعت آن ۷۰۵ متر مربع است. چهار ایوان در چهار سمت کاخ با ستونهایی کوچکتر و دو اتاق، دیگر قسمتهای اصلی بنا را تشکیل میدهد.
ارتفاع تالار کاخ به گونهای بوده که چند متر از سقف ایوانهای اطراف بالاتر بودهاست. از هشت ستون این تالار تنها یک ستون آن پابرجاست که ارتفاع کنونی این ستون به ۱۰/۱۳ متر میرسد. زیر ستونها و سر ستونهای تالار مرکزی از سنگ سیاه و قلمه ستونها از سنگ سفید ساخته شدهاست. د
یگر ستونهای تالار، در زمان اتابکان برای ساختن مسجدی در اطراف آرامگاه کوروش به آنجا منتقل شده بود که هم اکنون به جای اصلی بازگردانده شدهاست. تالار مرکزی از چهار درگاه به چهار ایوان کاخ ارتباط دارد. درگاهها و ستونهای ایوانها از سنگ سیاه بودهاست. درگاه شمال غربی، با نقش پای انسان و عقاب به ایوان ۱۶ ستونی شمال غربی ارتباط دارد و درگاه شمال شرقی نیز به بزرگترین ایوان کاخ، که ۴۸ ستون داشته ارتباط دارد. درگاه جنوب شرقی با نقش ترکیبی انسان، ماهی و گاو به یک ایوان ۱۶ ستونی راه دارد.
درگاه جنوب غربی با نقش پای انسان و حیوان به ایوانی ۲۸ ستونی راه دارد. ظاهراً این نقوش درگاهها از سنن آشوری و دیگر ملل الهام گرفتهاست، اما ایرانیان به آنها معانی متناسب با روحیات و باورهای خود دادهاند. در دو سوی این ایوان، دو اتاق وسیع قرار داشتهاست.
در این کاخ قسمتهایی از سه جرز سنگی باقیمانده که بر بلندای جرز جنوبی یکی از کهن ترین سنگ نبشتههای میخی بر آن حک شدهاست. این سنگ نبشته به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده و متن آن چنین است:
«آدم کوروش خشایثی یه هخامنشی یه»
«من کوروش شاه هخامنشی (ام)»
کاخ بارعام کوروش مکانی است که در آن شاه از میهمانان و مقامات ملل مختلف که زیر چتر امپراتوری هخامنشی قرار داشتند پذیرایی میکرده و در مورد مسائل مختلف با یکدیگر بحث و گفتگو میکردهاند. تالار بارعام نخستین مقر سازمان ملل است که در بیست و پنج قرن پیش اندیشههای والای انسانی، حقوق بشر و آزادی و برابری انسانها در آن مطرح شد و به تمامی جهان آن روز گسترش یافت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عقاید مختلف درباره این سنگ نگاره
ایرانیان از زمان باستان تاکنون این پیکره را مقدس میدانند و... (تاکنون) هیچکس جرأت نداشته به این پیکره... آسیب برساند. هنوز هم تصور مقدس بودن این پیکره در میان مردم بومی باقی است.
مردم محلی دستان او (صاحب این مجسمه) را رو به قبله و در حالت نیایش میدانند. مولانا ابوالکلام آزاد (مفسر قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی) در کتاب کوروش کبیر (ذوالقرنین) و برخی دیگر از پژوهشگران این نقش برجسته که شاخهای قوچ و بالهای عقاب دارد را تصویر کوروش میدانند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برج سنگی
یکی از بناهای بسیار زیبای مجموعه پاسارگاد برج سنگی است که ساخت آن مربوط به آغاز دوره هخامنشیان است.
بنایی چهار گوش برج مانند که اکنون تنها یک دیواره از آن باقیماندهاست. ارتفاع برج نزدیک به ۱۴ متر و قاعده آن ۲۳/۷ * ۲۷/۷ متر است که بر سکویی سه پلهای قرار گرفتهاست. ورودی بنا به سوی شمال غربی تعبیه شده و نزدیک به ۵۰/۷ متر از سطح زمین ارتفاع دارد که با یک پلکان ۲۹ پلهای به اتاق بالای برج دسترسی داشتهاند. این بنا از نگاه معماری و هنری یکی از شاهکارهای مهندسان و هنرمندان هخامنشی به شمار میآید.
بلوکهای سنگی به گونهای روی هم قرار گرفتهاند که در برخی از رجها به سختی میتوان دو بلوک را از هم تشخیص داد. سنگهای به کار رفته در ساخت بنا از گونه سنگهای سفید مرمر نما است که از معدن کوه سیوند آورده شدهاند.
مقداری هم سنگ سیاه آهکی در پنجرههای کور استفاده شدهاست. نمای دیواره دارای تعداد زیادی تو رفتگی مستطیل شکل است که احتمالاً جهت زیباسازی یا در ارتباط با کارکرد بنا بودهاست. ۱۰ عدد گودی پنجره مانند که (پنجره کور) نامیده میشده. در دیوارهای آن در آوردهاند و این پنجرهها را با سنگهای سیاه قاب گرفتهاند.
در مورد کاربری بنا نظرهای گوناگونی مطرح است. گروهی آن را مقبره کمبوجیه پسر و جانشین کوروش میدانند و بعضی هم آن را آتشکده یا نیایشگاه بشمار میآورند و برخی نیز آن را (گنج خانه کوروش) خواندهاند که در آن اسناد و مدارک مهم دولت هخامنشی بایگانی میشدهاست.
به احتمال زیاد این بنا با توجه نقشه و معماری آن کارکردی آیینی داشتهاست. نمونهای از این بنا در نقش رستم با نام کعبه زرتشت وجود دارد که از روی این بنا الگوبرداری شدهاست.
این بنا در دوره اسلامی به نام زندان سلیمان معروف بودهاست.