موج
درون چشمهایت
میخروشد موج پر شوری
که بارش را بشارت میدهد
در نو بهاری سبز !
تو از طوفان
خبر داری
زلال قلب پرمهرت
بسان رود غم جاریست
در آن چشمه های روشن پاکت !
و این احساس من
صد بار بازی میکند با ضربه های سینه ام .
این بار هم
آتش گرفتم
این ورق هم پاره شد
خاکسترش را باد خواهد برد ....
ببر ای باد
تا آن سوی کوه خاطرات من
به عمق حسرت بی انتهای دل
بپاش و بازهم برگرد !
من خاموش
هزاران درد
و این هم برگ برگ هستی
و این چشم خون افشان من
برگرد !
1392/2/18