فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 1671


درباره من
آموزش نقاشی وخوشنویسی برای کلیه رده های سنی در طول سال

هنرجوی هنرهای زیبای دانشگاه تهران
14 سال فعالیت و تدریس در زمینه طراحی و نقاشی برای گروه سنی مختلف، سابقه آموزش طراحی و نقاشی و سفالگری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و هلال احمر...
خیابان خیام جنوبی .روبروی کافی نت اتاق آبی

دلتنگم

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۱۴ ساعت 13:47 بازدید کل: 251 بازدید امروز: 183
 

دلتنگ رنگ دلت شده ام  ............

رنگ دلم ابیست و دلتنگ رنگ پاییزم

این همه فاصله بین دنیای رنگهاس

 تو زرد و نارنجی و قرمزو قهوه ای و نیلی و ....

ومن ابیه ابی  اما دلتنگ این همه رنگت شده ام

 رنگها هم حس دارن این همه با حقیقت

 رنگها و احساسهایشان زندگی میکنیم

 هنوز هم به حقیقت این رنگها نرسیده ایمو

در هجرانیم و با ارزوی وصالشان رنگ میبازیم

رنگ دنیامون روشن وتیره و رنگارنگ میشه 

هرکدوم ازاین رنگها تو زندگی گذراست

هر فصل هر رنگ هر لحظه تو این صفحه ی

طراحی و زندگی گذراست ...اینجا همه چی گذراس

گرفته ی توام گرفته ی هوای تنگت ... ...

 با اینکه میدونم با وصالش بازم دلتنگ میشمو

 دلم میگیره و هوای دلم بارونی میشه بازم دلتنگشم

 دلتنگتم دلتنگ هوای دل تنگش

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۶/۱۴ - ۱۴:۰۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
احمد.زمانی(nemo70 )
۹۲/۰۶/۱۴ - 14:08
باز باران
با ترانه
میخورد بر بام خانه
خانه ام کو
خانه ات کو?
آن دل دیوانه ات کو?
خاطرات بچگی کو?
فصل خوب سادگی کو?
کودک خوشحال دیروز....
غرق در غمهای امروز...
یاد باران رفته از یاد....
آرزوها رفته بر باد...
فاطمه 22(fateme19 )
۹۲/۰۶/۱۴ - 14:53
اسدی--(kadeer )
۹۲/۰۶/۱۴ - 17:02
Saeid Brooz(Broz )
۹۲/۰۶/۱۴ - 18:00
روز تنهایی من...
روز نیلوفری یاد تو بود.
یاد لبخند نگاهت...
یاد رویایی اغوش تو بود.
روز تنهایی من...
چهره ی سرد زمین یخ زده بود.
گره مردمک چشم تو باز
به نگاه شب تنهاییمان زل زده بود.
روز تنهایی و غم.
قدر دلتنگی من...
اسمان پیدا بود..
سجاد_قره داغی(classic )
۹۲/۰۶/۱۴ - 20:40
afarin ostad ama aslan khub nabud
خوشنویسی ونقاشی قلم(kelk )
۹۲/۰۶/۱۵ - 11:42
ممنون ازشما هنرجوی بانمک کلاس اقای ..قره داغی ...مشکلی نیسهرکی اهل دل نباشه و هنر نمیتونه باین دلنوشته ها به ارامش برسه
حسن الله دادی(zxxx )
۹۲/۰۶/۱۹ - 19:07
میروم از یادها
همسفر با بادها
در دلم فریادها
می روم با خویشتن تنها شوم
فارغ از اینها از آنها شوم
می روم شاید که خود را یافتم
عشق را شاید خدا را یافتم
می روم تا آخر بود و نبود
می روم تا انتهای بی کسی
می روم تا انتهای جنگل و باران و باد
می روم پاییز را خندان کنم
می روم تا این دل لبریز از نیرنگ را
با صفای چشمه و باران مهر
اندکی شاید مصفاتر کنم
می روم گلهای غمگین و سیاه درد را
شاد چون باغ بهاران و چمنزاران کنم
می روم شاید اسیر خسته و دربند را
فارغ از دنیای بی آغاز و بی پایان کنم
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)