فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4207


درباره من

مناظره خدا و شیطان

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۲۹ ساعت 01:09 بازدید کل: 195 بازدید امروز: 181
 

 

خدا: ای ابلیس! چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی شد که با قدرت خود آفریدم. آیا تکبر کردی یا از برترینها بودی برتر از این که فرمان سجود به تو داده شود؟
 
شیطان: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفریده‏ای و او را ازگل.
 
خدا: از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو که تو رانده درگاه منی اینجا جای پاکان و مقربان است، نه جای آلودگان و سرکشان و تاریک دلان و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود و همیشه مطرود از رحمت من خواهی بود.      
 
شیطان: پروردگارا! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته می‏شوند مهلت ده مهلتی که از فرزندان آدم انتقام گیرم، و همه را به گمراهی بکشانم.
 
خدا: تو از مهلت داده شدگانی ولی نه تا روز رستاخیز و مبعوث شدن خلایق بلکه تا روز و زمان معینی.
 
شیطان: به عزّتت سوگند که همه آنان را گمراه خواهم کرد مگر بندگان مخلص تو از میان آنها، آن گاه از پیش و از پس و از چپ و راست بر آنها می‏تازم. و بیشترینشان را شکرگزار نخواهی یافت.
 
خدا: به حق سوگند، و حق می‏گویم که جهنم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کنند پر خواهم کرد.
 
شرح مختصراین مناظره
 
آری! بدترین بلای جان انسان نیز همین کبر و غرور است که او را از درک حقایق محروم می‏سازد، و به تمرد و سرکشی وامی‏دارد، و از صف مؤمنان که صف بندگان مطیع خداست بیرون می‏افکند، و در صف کافران که صف یاغیان و طاغیان است قرار می‏دهد. 
 
مهم این است که انسان هنگامی که از اعمال زشت خود نتیجه شومی می‏گیرد بیدار شود، و به فکر جبران بیفتد، اما چیزی خطرناکتر از آن نیست که همچنان بر مرکب غرور و لجاج سوار گردد، و به مسیر خود به سوی پرتگاه ادامه دهد و این همان سرنوشت شومی بود که دامن «ابلیس» را گرفت اینجا بود که «حسد» تبدیل به «کینه» شد، کینه‏ای سخت و ریشه‏دار.
 
در حقیقت ابلیس می‏خواست تا آخرین فرصت ممکن به اغوای فرزندان آدم بپردازد، چرا که روز رستاخیز پایان دوران تکلیف است، و دیگر وسوسه و اغوا مفهومی ندارد، علاوه بر این با این درخواست مرگ را از خود دور کند، و تا قیامت زنده بماند، هر چند همه جهانیان از دنیا بروند.
 
در اینجا مشیّت الهی اقتضا نمود که این خواسته ابلیس برآورده شود، اما نه بطور مطلق، که به صورت مشروط، 
 
اینجا بود که ابلیس مکنون خاطر خود را آشکار ساخت، و هدف نهائیش را از تقاضای عمر جاویدان نشان داد، و سوگند به «عزت» نشان می‏دهد که او نهایت پافشاری را در تصمیم خویش داشته و دارد، و تا آخرین نفس بر سر گفتار خود ایستاده است.
 
ولی متوجه این واقعیت بود که گروهی از بندگان خاص خدا به هیچ قیمتی در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه او قرار نمی‏گیرند، لذا ناچار آنها را استثنا کرد. 
 
همانهایکه در راه معرفت و بندگی تو از روی اخلاص و صدق و صفا گام بر می‏دارند، تو نیز آنها را پذیرا شده‏ای، خالصشان کرده‏ای، و در حوزه حفاظت خود قرار داده‏ای.                       
 
سؤال: چرا خداوند درخواست شیطان را در باره ادامه حیاتش پذیرفت، و چرا فورا نابودش نکرد؟! پاسخ این است که عالم دنیا میدان آزمایش و امتحان است- آزمایشی که وسیله پرورش و تکامل انسانهاست- و می‏دانیم آزمایش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امکان پذیر نیست.
 
البته اگر شیطان هم نبود هوای نفس و وسوسه‏های نفسانی انسان را در بوته آزمایش قرار می‏داد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغتر شد، چرا که شیطان عاملی است از برون و هوای نفس عاملی است از درون.
 
پیامد های این مناظره
 
1- انسان تنها موجودی است که خداوند قبل از خلقت، آفریدن او را به فرشتگان اعلام کرد.
2- منشأ وجودی انسان، آب و خاک است ، و روح پس از جسم آفریده شده است.
3- فرشتگان به خاطر نفخه‏ی الهی، به آدم سجده کردند ولی برخی انسان‏ها حتّی به خاطر ذات حقّ برای خدا سجده نمی‏کنند.
4- تکبّر، مانع تعبّد و تسلیم است.
5- عبادت دسته جمعی با شکوه‏تر است. همه‏ی فرشتگان سجده کردند، آن هم دسته جمعی. در میان خوبان بودن مهم نیست، از خوبان بودن مهم است.
 
درپایان فقط بندگان مخلص خدا هستند که شیطان تسلطی برآنها ندارد التماس دعا.
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۶/۲۹ - ۰۱:۰۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)