فراموش کردم
اعضای انجمن(432) نقشه کلی منطقه ترکمنچای قوانین انجمن ها شورا انجمن ترکمنچای هیئت کوهنوردی ترکمانچای صندوق عمران ترکمانچای ستاد اقامه نماز جمعه ترکمانچای
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: مهرداد نجفلوی ترکمانی
شرکت خط سبز میانه (khatesabzemiane )    

مگر برای کسی که به مرگ لبخند زده است باید گریه کرد

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۳/۳۱ ساعت 09:26 بازدید کل: 285 بازدید امروز: 284
 

 

 

گویند : صاحب دلی ، برای اقامه نماز به مسجدی رفت.

نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید....
پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد.
چشم ها همه به سوی او بود.
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.

بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد!
کسی برنخاست.

گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد !
باز کسی برنخاست.

 

 

 

 

 

                           

نماهنگ زیبایی " ما را با خودت تا ثریا ببر "

قهر بودیم ، در حال نماز خوندن بود ..
نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون ورنشسته بودم
.
.
.
.
.
کتاب شعرش و برداشت و با یه لحنِ دلنشین شروع کرد به خوندن
ولی من باز باهاش قهر بودم …!!!
.
.
کتاب و گذاشت کنار ، بهم نگاه کرد و گفت :
“غزل تمام ، نمازش تمام ،دنیا مات ، سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد”
باز هم بهش نگاه نکردم …
.
.
.
.
اینبار پرسید : عاشقمی؟؟ سکوت کردم …
گفت: “عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز …
بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند”
.
..
.
دوباره با لبخند پرسید : عاشقمی مگه نه ؟؟؟
گفتم : نـــــــه
گفت : ” لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری ..
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری ”
.
.
..
زدم زیرِ خنده … و رو بروش نشستم …
دیگه نتونستم بهش نگم وجودش چقدر آرامش بخشه …
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم :
خدا رو شکر که هستی

 



این مطلب توسط مهرداد نجفلوی ترکمانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۴/۰۳/۳۱ - ۱۲:۵۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)