مقدمه
زیارت عاشورا اگرچه به حسب ظاهر از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده ؛ زیرا صفوان که از یاران امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است می گوید: ((من در روز عاشورا در خدمت امام باقر علیه السلام بودم که این زیارت را قرائت فرمودند)). همچنین می گوید: ((امام صادق علیه السلام پس از زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام به طرف کربلا اشاره کردند و این زیارت را قرائت کردند)). اما در واقع این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی است ؛ چون شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان از امام صادق علیه السلام نقل می کند که : ((آن حضرت از پدر بزرگوارش و ایشان از اجداد طاهرینش و آنان از پیامبر اکرم و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل می کنند که حضرت احدیّت به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت ، از دور یا نزدیک زیارت کند، زیارت او را می پذیرم و خواهش و حاجت او را برآورده می کنم و فوز به بهشت و آزادی از جهنم را به او عطا می کنم و شفاعت او را در حق هر کس که بخواهد قبول می نمایم )). سپس امام صادق علیه السلام به صفوان می گوید: ((هر گاه حاجتی پیدا کردی این زیارت را بخوان که بر آورده خواهد شد)). همچنین در بحارالانوار از علقمة بن محمد حضرمی از امام باقر علیه السلام حدیثی را نقل کرده که مضمونش چنین است که حضرت فرمود: ((هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت (زیارت عاشورا) زیارت کند خداوند متعال صد هزار هزار درجه به او بدهد و مثل کسی باشد که با امام حسین علیه السلام شهید شده باشد و از آن روزی که امام حسین علیه السلام شهید شده و هر پیغمبر و رسولی و هر کس که آن حضرت را زیارت کرده خداوند ثواب همه آنها را در نامه اعمال او بنویسد)).(1) همانگونه که در بحث خداشناسی ، اول باید انسان ظرف وجودی اش را از همه آلودگی ها پاک کند و با گفتن ((لا اله )) نفی الوهیت از همه خدایان دروغین و طواقیت بنماید آنگاه با گفتن ((الا اللّه )) تسلیم در مقابل حضرت احدیت شود. در زیارت عاشورا نیز همین مسأ له حاکم است و به قول عرفا و حکما، اول باید تخلیه صورت گیرد سپس تحلیه انجام شود؛ یعنی برای اینکه انسان ملبّس به لباس مقدس تولاّ و تبرّا شود و شیعه و پیرو بودن خود را به اثبات برساند اول باید از دشمنان حضرات معصومین تبرّی بجوید و ظرف وجودی اش را پاک سازد تا خودش را آماده کند برای تقدیم سلام به حضور مقدس امام حسین و اولاد و اصحاب آن حضرت . روی این حساب است که در زیارت عاشورا دستور داده شده که اول باید دشمنان و ظالمان و ستمگران به خاندان عصمت و طهارت را لعن و نفرین کرد بعد خدمت امام حسین علیه السلام سلام داد. اما برای اینکه انسان کاملاً دشمنی خود را نسبت به دشمنان اهل بیت و امام حسین علیه السلام و دوستی خود را نسبت به خاندان پیامبر اکرم مخصوصاً حضرت اباعبداللّه الحسین برساند باید اول صد مرتبه لعن و نفرین کند بعد صد مرتبه سلام و درود و تحیت . که منقول است خیلی از بزرگان و مراجع و عرفا، زیارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام می خواندند از جمله نقل شده که امام خمینی رحمه الله علیه چنین زیارت می کردند. همچنین حضرت آیة اللّه العظمی بهجت می گوید: ((شیخ انصاری زیارت عاشورا با صد لعن و سلام می خواندند)). بنابراین ، زیارت عاشورا محکی است که شیعیان و دوستان اهل بیت را به منصّه ظهور و بروز می رساند و به همین جهت است که دشمنان خاندان نبوت و رسالت ، مخصوصاً وهّابیها، در کربلا و نجف و عتبات عالیات و مکه و مدینه از به همراه بردن و خواندن مفاتیح مخالفت می کنند که عمده مخالفتشان به خاطر زیارت عاشورا است . چند تذکر در مورد زیارت عاشورا 1 اگر قرائت صد بار لعن و سلام در هنگام زیارت عاشورا باعث عسر و حرج و یا سبب نخواندن زیارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعن ها و سلام ها بگوید: ((تسعاً و تسعین مرّه )) ان شاء اللّه ثواب زیارت کامل را خواهد داشت . 2 در مفاتیح الجنان چند جمله در حاشیه زیارت عاشورا آمده یعنی : ((و بالبرائة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائة ممن اسّس اساس الظلم و الجور علیکم و ابرء الی اللّه و الی رسوله )) . چون در خیلی از کتب ادعیه معتبره این جملات جزء زیارت عاشورا آمده لذا خواندن این جملات الزامی است . 3 یکی از ویژگی های زیارت عاشورا علاوه بر ثواب عظیم اخروی که ذکر گردید باعث بر آورده شدن حاجتهای لاعلاج است ، شاهدش هم داستانهایی است که در کتاب آمده ؛ بدین سبب سفارش می شود هر کس برای هر حاجتی که متوسل به این زیارت شریف می شود 40 روز مرتب آن را قرائت نماید و افضل اوقات آن نیز بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است . 4 بعد از خواندن زیارت عاشورا حتماً دو رکعت نماز زیارت امام حسین علیه السلام را بخواند که همانند نماز صبح می باشد. 5 بعد از زیارت عاشورا و دو رکعت نماز، دعای علقمه حضرمی را نیز بخواند که در مفاتیح الجنان با نام ((دعای بعد از زیارت عاشورا)) آمده است . 6 اگر کسی بتواند زیارت عاشورا را روزی دو بار بخواند خیلی خوب است ؛ یعنی یکبار اول شب و یا آخر روز و یک بار هم اول صبح و قبل از طلوع آفتاب ؛ زیرا از عارف بزرگ و جمال العارفین حضرت آیة اللّه سید علی آقا قاضی تبریزی منقول است که بعد از ارتحالشان کسی ایشان را در عالم رؤ یا دید و سؤ ال کرد: چه عملی در آنجا از همه مهمتر است ؟ می فرماید: ((زیارت عاشورا. بعد می گوید: من پشیمانم که چرا روزی یکبار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دوبار نخواندم )). و امّا فضیلت تربت سیّدالشّهداء علیه السلام در فضیلت تربت سیدالشهداء همین بس که در روایت آمده که : ((خاک کربلا از چهار فرسخ تا چهار فرسخ از خاک بهشت است و در روز قیامت ضمیمه بهشت خواهد شد)). شاهد این روایت هم قضیه ای است که بین یکی از منجمین غربی و یک عالم شیعی اتفاق افتاده که منجم مزبور ادعا می کرده که هر کس هر چه سؤ ال کند او جواب می دهد؛ عالم شیعی ، قطعه ای از تربت سیدالشهدا را در داخل دست خود می گیرد و می گوید: این چیست ؟ منجم مزبور پس از لحظاتی تأ مل رنگ چهره اش متغیر می شود و می گوید: من می دانم داخل دستت چیست آن قسمتی از خاک بهشت است اما متحیّرم از اینکه چگونه در دست تو قرار گرفته ! و بعد از اینکه می فهمد تربت فرزند پیامبر اسلام است مسلمان می شود. قضیه دیگری که من خود از نزدیک شاهد آن بودم این است که : حدود 20 سال پیش در روستای ما به نام ((روستای دستجرد قاقزان )) از توابع استان قزوین که رودخانه نسبتاً بزرگی از دروازه روستا می گذرد و در ایام بارندگی از آنجا سیل جاری می شود، روزی سیل مهیب و زیادی آمد، جوری که مردم همه به وحشت افتادند و هر لحظه هم مقدار و شدّت سیل بیشتر و وحتشتناک تر کی شد و عنقریب بود که سیل وارد کوچه ها و خانه ها گردد و تلفات و خسارات سنگینی را به بار آورد. در این هنگام به ذهن فرد یا افرادی خطور کرد که اگر مقداری تربت سیدالشهدا بریزند سیل فروکش می کند، همین کار را کردند به فاصله خیلی کم سیل مقداری فروکش کرد و هر لحظه کمتر و کمتر شد تا جایی که دیگر خطر رفع شد و مردم از اضطراب و وحشت و نگرانی بیرون آمدند. از این قبیل قضایا در عظمت تربت سیدالشهدا الی ماشاءاللّه است که ما بخشی از این داستانها را در کتاب حاضر آورده ایم . بنابراین ، کسانی که تربت به همراه دارند حالا چه برای تبرّک و چه برای نماز - باید احترام آن را نگه دارند. حتی کسانی که به زیارت کربلا و عتبات عالیات مشرّف می شوند (ان شاء اللّه خداوند به همه آرزومندان قسمت کند) باید احترام آنجا را نگه دارند و بدانند که در زمین بهشت دارند قدم بر می دارند. از مقدس اردبیلی نقل شده که وقتی به کربلا مشرّف می شد به دستشوییهای آنجا نمی رفت بلکه به نوعی از انواع در بیرون چهارفرسخی تخلّی می کرد. با اینکه خوردن خاک حرام است اما خوردن مقدار کمی از تربت امام حسین علیه السلام نه تنها حرام نیست بلکه سفارش به خوردنش شده و دوای هر دردی است ، چنانچه امام صادق علیه السلام فرموده : ((ما مریضهایمان را با تربت شفا می دهیم )). البته اگر ما از تربت استفاده کردیم و دردمان دوا نشد به تربت بی اعتقاد نشویم ؛ چون امام صادق علیه السلام فرموده : ((وقتی تربت را از کربلا می برند جن خودشان را به تربت می مالند و اثر آن را می برند لذا فرموده وقتی تربت را می برید زیاد نام خدا را بر آن بخوانید تا سالم بماند)) و تربت سالم محال است اثر نکند. سؤ ال : در اینجا سؤ ال مشترکی مطرح می شود و آن اینکه : چرا خداوند در زیارت و تربت امام حسین علیه السلام این همه ثواب و فضیلت قرار داده که در دنیا این همه فواید دارند و دوای هر دردی هستند و در آخرت هم دارای آن همه ثواب می باشند که زیارت عاشورا از همه زیارتها بالاتر است و تربت امام حسین هم از همه تربت ها حتی خاک کعبه و حرم پیغمبر بالاتر است ؟! جواب : در اینجا یک جواب نقضی می دهیم و یک جواب حلّی : اما جواب نقضی : همانطور که خداوند در بعضی از گیاهان ، اثر شفا بخشی قرار داده و در بعضی قرار نداده چه اشکال دارد که در زیارت و خاک و تربت هم همین کار را کرده باشد، یعنی در تربت و زیارت سیدالشهدا این اثر را قرار داده باشد اما در غیر آنها نه حتی در خاک خانه خودش . اما جواب حلی : و علت اینکه چرا فقط در زیارت و تربت سیّدالشّهدا چنین اثری را قرار داده و لا غیر بخاطر این است که مصیبت امام حسین از همه مصیبتها اعظم بوده حتی علی علیه السلام که اول مظلوم عالم است و حضرت صدیقه طاهره که اول مظلومه عالم است مصیبتشان در مقابل مصیبت امام حسین کوچک است ؛ زیرا وقتی حضرت امام حسن مجتبی مسموم گردیده بود و امام حسین علیه السلام بالای سر آن حضرت گریان بود امام حسن خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود: ((حسین جان ! چرا گریان هستی هیچ مصیبتی به مصیبت تو نمی رسد)) و جمله معروف ((لا یوم کیومک یا اباعبداللّه )) را امام حسن علیه السلام در همین جریان فرمودند. عظمت حادثه کربلا و در تاریخ است که : ((وقتی حضرت آدم علیه السلام بخاطر ترک اولی از بهشت رانده شد و در زمین قرار گرفت بعد از حدود 200 سال گریه و ناله و اشک و آه ، خداوند متعال خواست به آدم ترحّم کند، تابلویی را در جلو چشمش قرار داد و فرمود: خداوند را با این اسامی مقدس بخوان . و آن ، اسامی پنج تن آل عبا بود حضرت آدم خداوند را که به آن اسامی مقدس می خواند به اسم امام حسین علیه السلام که رسید حالش منقلب شد و اشک از دیدگانش جاری شد، به خداوند عرض کرد: خدایا! چه سرّی است اسم پنجمی را که بر زبان راندم اشکم جاری شد؟ خداوند فرمود: ای آدم ! به آسمان نگاه کن . نگاه کرد دید آسمان همه اش دود و بخار است . عرضه داشت : پروردگارا! این چیست من می بینم ؟ خداوند فرمود: این عطش و تشنگی حسین است و مصیبت تشنگی از همه مصیبتها بالاتر است . او فرزند آخرین پیامبر یعنی محمّد مصطفی است که امت جدّش آب را به روی او و اطفالش می بندند و او را تشنه شهید می کنند. و در تاریخ کربلا هست که در روز عاشورا زبان مبارک امام حسین علیه السلام مانند چوب خشک شده بود و به لبهای مبارکش که می خورد زخم می کرد. آری دشمنان امام حسین حتی به طفل شیرخواره هم رحم نکردند، علی اصغر مانند ماهی از آب بیرون افتاده لبان کوچکش را از تشنگی باز و بسته می کرد اما دشمن قسیّ القلب به جای آب ، تیر سه شعبه داد. و پیکر پاک اباعبداللّه الحسین علیه السلام را پس از شهادت در زیر پای سمّ اسبان لگدکوب کردند و خیمه ها را آتش زدند و سرهای مطهر شهدا را روی نیزه ها زدند و با اسرا آنگونه رفتار کردند. لعنة اللّه علی القوم الظالمین . بنابراین ، هیچ استبعادی ندارد که خداوند بخاطر این مصیبت عظمی که امام حسین و اهلبیت و فرزندان و یاران و اصحاب آن حضرت دیدند چنین اثری را در زیارت عاشورا و تربت سیّدالشهدا قرار دهد که حتی از مرگ قطعی هم شفا دهند و چیزهای محیّرالعقول را به وجود بیاورند. اللهم ارزقنا زیارة الحسین علیه السلام و اولاده و اصحابه فی الدنیا و شفاعتهم فی الا خرة و اجعلنا من شیعتهم . اللهم ارنی الطلعة الرشیدة و العزّة الحمیدة و اکحل ناظری بنظرة منی الیه و عجل فرجه و سهل مخرجه . اللهمّ اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته و محبیه و الذابین عنه والمسارعین الیه فی قضاء حواجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه . تقدیم به ساحت مقدس قطب عالم امکان ، عصاره خلقت ، سلاله احمد، کهف الحصین و غیاث المضطر المستکین ، ولی اللّه الاعظم ، خاتم الاولیا، بقیة اللّه فی الارضین حضرت حجة بن الحسن العسکری روحی و ارواح المشفقین لتراب مقدمه الفداء. در پایان از برادر عزیز و ارجمندم جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای ((سیّد عبداللّه حسینی )) مدیر محترم انتشارات مهدی یار که قبول زحمت کردند و نشر و پخش این کتاب را به عهده گرفتند صمیمانه تقدیر و تشّکر می کنم . همچنین از همسرم خانم ملاّیی که از سالیان گذشته در ثبت و ضبط و کارهای مقدماتی این کتاب و بقیه آثاری که امید است ان شاء اللّه به زیور طبع آراسته گردند مرا یاری کردند تشکّر می کنم . والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته حیدر قنبری 2/10/1379 مطابق با 25 ماه مبارک رمضان بخش اوّل : داستانهایی از زیارت عاشورا سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا سیّد احمد رشتی می گوید: تاریخ 1280 هجری قمری به عزم زیارت بیت اللّه از رشت به تبریز رفتم و از آنجا مرکبی کرایه کرده و روانه شدم ، در منزل اوّل سه نفر دیگر با من رفیق شدند. در یکی از منازل بین راه خبر دادند که قدری زودتر روانه شویم که منزل آینده خطرناک و مخوف است کوشش کنید که از کاروان عقب نمانید. از این جهت دو سه ساعت به صبح مانده راه افتادیم هنوز یک فرسخ نرفته بودیم که هوا منقلب شد و برف باریدن گرفت به طوری که رفقا هر کدام سرهای خود را به پارچه پیچیدند و تند رفتند من هم هر چه کردم که بتوانم با آنها بروم ممکن نبود سرانجام از آنها عقب ماندم و ناچار از اسب پیاده شده و در کنار راه نشسته و متحیر بودم مخصوصاً به خاطر ششصد تومان پولی که برای هزینه سفر همراه داشتم نگرانی بیشتری داشتم . با خود گفتم : همین جا تا صبح می مانم و به منزل قبلی بر می گردم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه داشته خود را به قافله می رسانم . در این اندیشه بودم که در برابر خود باغی دیدم که باغبانی با بیلش برف درختان را می ریخت تا مرا دید جلو آمد و گفت : کیستی ؟ گفتم : رفقایم رفتند و من مانده ام و راه را نمی دانم . به زبان فارسی فرمود: نافله (2) بخوان تا راه را پیدا کنی . من مشغول نافله شدم نماز شب تمام شد باز آمد و فرمود: نرفتی ؟ گفتم : واللّه راه را نمی دانم . فرمود: جامعه بخوان .(3) من زیارت جامعه را از حفظ نداشتم و اکنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و زیارت جامعه را تماماً از حفظ خواندم . باز آمد و فرمود: نرفتی و هنوز اینجایی ؟ بی اختیار گریه ام گرفت ، گفتم : آری راه را نمی دانم . فرمود: عاشورا(4) بخوان . زیارت عاشورا را نیز از حفظ نداشتم و اکنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و مشغول زیارت عاشورا شدم و همه اش را حتی لعن و سلام و دعای علقمه را از حفظ خواندم . بار سوم آمد و فرمود: نرفتی و هستی ؟ گفتم : آری نرفتم هستم تا صبح . فرمود: من هم اکنون تو را به قافله می رسانم . سپس رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: ردیف من بر الاغ سوار شو. من هم پشت سر او سوار شدم و افسار اسبم را کشیدم ، اسب اطاعت نکرد. فرمود: جلو اسب را به من بده . عنان اسب را به دست راست گرفت و راه افتاد. اسب در نهایت تمکین پیروی کرد. سپس دست مبارکش را بر زانوی من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله ، نافله ، نافله ، سه بار تکرار کرد. آنگاه فرمود: شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. سپس فرمود: شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه ، جامعه ، جامعه . دقت کردم دیدم در وقت پیمودن راه به نحو دایره راه طی می کرد یک مرتبه برگشت و فرمود: اینها رفقای شمایند که کنار نهر آبی فرود آمده و برای نماز صبح وضو می گیرند. پس من از الاغ پیاده شدم و خواستم سوار اسبم شوم نتوانستم آن آقا پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و به من کمک کرد تا سوار شدم و سر اسب را به طرف رفقایم بر گردانید من در این هنگام با خود گفتم این شخص کی بود که به زبان فارسی حرف می زد و حال آنکه زبانی جز ترکی و مذهبی جز عیسوی در آن نواحی نبود و چگونه با این سرعت مرا به قافله رساند؟ برگشتم پشت سر خود را نگاه کردم دیدم کسی نیست .(5) تأ ثّر از اینکه هر روز زیارت عاشورا را نخواندم عالم جلیل آقای شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از والد خود مرحوم حاجی ملاّ ابوالحسن نقل کرده که من حاجی میرزا علی نقی طباطبایی را بعد از رحلتش به خواب دیدم و به او گفتم : آرزویی داری ؟ گفت : یکی و آن این است که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورا نخواندم . و رسم سید این بود که در دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال و لذا افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم .(6) مزد دادن امام زمان علیه السلام برای خواندن زیارت عاشورا حاج سید احمد (رحمة اللّه علیه ) برای من نوشت که روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم . ناگاه سید موقّر معمّمی بر من داخل شد که قبای فاخری و عبای قرمزی پوشیده بود، نظری کرد به آنچه در زاویه حجره بود کمی از کتب و ظروف و فرشی بود فرمود: برای حاجت دنیا کفایت می کند تو را و تو هر روز صبح به نیابت صاحب الزمان علیه السلام زیارت عاشورا می خوانی و خرجی هر ماهت را از من بگیر که محتاج احدی نباشی و قدری پول به من داد و گفت : این کفایت یک ماه تو را می نماید. و رفت رو به در مسجد و من به زمین چسبیده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تکلّم بنمایم نتوانستم و حتی نتوانستم برخیزم تا سید خارج شد و همین که بیرون رفت گویا قیودی از آن بر من بود و باز شد و شرح صدری پیدا کردم پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص کردم اثری از آن آقا ندیدم .(7) توسعه رزق و روزی با زیارت عاشورا چون اول باب سه حدیث درباره زیاد شدن رزق و روزی با زیارت امام حسین علیه السلام است لذا این حکایت را هم می نویسم و دلیل دیگرش روضه خوانی تاجر نصرانی : عالم جلیل و زاهد مسلم آقای شیخ عبدالجواد حائری مازندرانی فرمود که : روزی کسی آمد خدمت خلد مکان شیخ زین العابدین مازندرانی (قدس اللّه سرّه العالی ) و از تنگی معاش خود شکایت کرد؛ شیخ به او فرمود: برو حرم حضرت اباعبداللّه علیه السلام زیارت عاشورا بخوان رزق و روزی به تو خواهد رسید اگر نرسید بیا نزد من ، من خواهم داد رفت . بعد از زمانی ملاقات شد گفت : در حرم مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم که کسی آمد وجهی به من داد و در توسعه قرار گرفتم .(8) برآورده شدن حاجتهای آیت اللّه سیّد نجفی قوچانی توسط زیارت عاشورا آیت اللّه سیّد نجفی قوچانی رحمه الله فرمود: بعد از آنکه دوبار زیارت عاشورا را در اصفهان و هر بار به مدت چهل روز برای بر آورده شدن حاجتها و مطالب شرعی خود خواندم ، بحمداللّه به مراد خویش دست یافتم ، و به این زیارت اعتقاد پیدا نمودم ، برای همین پس از رسیدن به شهر نجف اشرف در اولین روز جمعه شروع به خواندن زیارت عاشورا نمودم و این بار غرضم ظهور حکومت امام زمان (عج ) بود البته اگر خداوند آن را از من بپذیرد تا به شهادت و یا سروری نایل شوم و همه آنها نور علی نور است . من از کسانی نیستم که شیفته سرگرمیهای دنیا و کثافات آن باشم ، من شیفته مولای خویش صاحب الامر (عجل ) هستم و از قید و بندهای جهان آزادم . این زیارت را هر جمعه در نجف اشرف و یا در کربلا، حتی در مسیر راه می خواندم ، و در یک سال آن را چهل جمعه می خواندم . خداوند را بر سرّ درونم گواه می گیرم من امام عصر را بسیار دوست می دارم و از خداوند خواهان توفیق خدمتگزاری ایشان و حصول سرفرازی هستم .(9) زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها یکی از علمای معروف شهر اصفهان در یادداشتهای خود می گوید: یکی از شبها در خواب به من الهام شد تا به فرد محترمی از اهالی شهر اصفهان که نام او را نیاورده مبلغ 45000 تومان بدهم ، و در صبح روز دوم در انجام آنچه در خواب به من دستور داده شده بود متحیر شدم که آیا آنچه را که در خواب درک نموده بودم صحیح بوده یا خیر، از مقدار اندوخته خود نیز بی خبر بودم . وقتی آنها را شمردم 45000 تومان بود به دکان آن مرد محترم رفتم (من او را می شناختم وی صاحب دکان کوچکی بود) آنجا دو نفر را در مقابل دکانش دیدم در اولین فرصتی که یافتم به صاحب دکان گفتم : با تو کاری دارم ، تقاضا دارم با من به مکانی بیایی و سریع باز گردیم ، او را به مسجد النبی واقع در خیابان ((جی )) بردم . کارگران و بنایان در مسجد مشغول تعمیر بودند، در یکی از گوشه های مسجد رو به قبله نشستیم ، به او گفتم : به من امر شده غم و غصه و مشکلی را که هم اکنون در آن به سر می بری از تو برطرف کنم ، از تو می خواهم مشکلت را برایم بازگو کنی ، به او بسیار اصرار کردم ، لیکن از گفتن سرباز زد، سرانجام مبلغ را به وی دادم ، ولی مقدار آن را به او نگفتم ، مرد گریان شد و گفت : من مبلغ 45000 تومان مقروضم ، نذر کردم هر روز صبح به مدت چهل روز بعد از نماز صبح زیارت عاشورا بخوانم ، و امروز آخرین آن را خواندم .(10) توصیه شیخ کبیر به خواندن زیارت عاشورا شیخ محمد حسن انصاری اخوی زاده و داماد سرآمد فقها، شیخ مرتضی انصاری دارای چند فرزند بود، سومین فرزند ایشان ((شیخ مرتضی )) معروف به شیخ کبیر از اهل علم و فضل بود و در نجف به سر می برد، وی در سال 1289 ه به دنیا آمد، و در سال 1322 ه در دزفول در سن 33 سالگی فوت نمود، این شیخ جلیل القدر حرص و ولع ویژه ای نسبت به خواندن زیارت عاشورا در صبح و شب داشت ، پس از مرگش بعضی از یارانش او را در عالم خواب دیدند، از او پرسیدند: بهترین و نافع ترین اعمال آنجا کدام است ؟ در پاسخ سه بار فرمود: زیارت عاشورا.(11) حل مشکلات به واسطه زیارت عاشورا عالم جلیل القدر و متقی مرحوم آیت اللّه نجفی قوچانی رحمه الله از طلاب برجسته خراسانی بود و در ضمن یاد داشتهای خاطراتش در اصفهان که به مدت چهار سال از سال 1314 ه ق الی 1318 تداوم داشت می نویسد: وقتی به شهر اصفهان آمدم ، شبی در خواب چهره مرگ را به صورت یک حیوان در ابعاد یک ((گوسفند)) دیدم عمرش بالغ بر یک سال بوده و به دنبال او سه و یا چهار عدد از بچه های کوچکش در هوا در حال سیر و حرکت بودند، در اثنای حرکتشان از روی منزل ما در قوچان گذشتند و یکی از گوسفندان بر روی منزل ما از حرکت باز ایستاد. برای پدرم نوشتم : نامه ای برایم ارسال کند و احوال خود را در آن شرح دهد؛ زیرا نگران او بودم پس از ارسال نامه ، از پدر نامه ای دریافتم در آن گفته بود همسرش فوت نموده . و نیز می نویسد: قبل از ده سال مبلغ دوازده تومان برای ادای مخارج زیارت به عتبات مقدس قرض کرده بود(12) ولی به دلیل ((ربا)) بدهی او به هشتاد تومان رسیده بود، و همه دارایی پدرم به این مقدار نمی رسید، من تصمیم گرفتم زیارت عاشورا را به مدت چهل روز بر بام مسجد سلطان صفوی بخوانم و سه حاجت را طلب کردم : اول : ادای بدهی پدرم دوم : طلب آمرزش سوم : افزون شدن علم و اجتهاد قبل از ظهر شروع به خواندن می نمودم و قبل از زوال ظهر آن را تمام می نمودم ، خواندن آن دو ساعت به طول می انجامید پس از اتمام چهل روز و تقریباً بعد از یک ماه پدرم به من نوشت : امام موسی بن جعفر علیه السلام قرض مرا ادا کرد، به او نوشتم : خیر، امام حسین علیه السلام آن را ادا کرد، و همگی آنها یک نور واحدند. وقتی سرعت تأ ثیر زیارت را در بر آورده شدن حاجتها در مسایل دشوار دیدم و قلباً از تأ ثیر گذاری آن در برآورده شدن حاجتها اطمینان یافتم ، عزم خود را جزم کردم تا آن را در روزهای ماه محرم الحرام و ماه صفر برای حاجت مهمتری به مدت چهل روز بخوانم ، لذا با تلاش و کوشش بسیار و با احتیاط کامل بر بام مسجد سلطان می رفتم ؛ و رو به قبله و زیر آسمان بودن را مراعات می کردم ، بعد از سپری شدن روزها، و ختم چهل روز، در خواب بشارت دهنده ای را دیدم که می گفت : به مراد خود رسیدی . و در صبحگاه در قلبم شور خاصی پدیدار گشت ، و این چند بیت را سرودم :(13)
زمان قبض گذشت ، انبساط جلوه گر آمد
|
درخت صبر قوی گشت ، باز بر ثمر آمد
|
چو کوه شو، سر تسلیم بیش و راضی شو
|
به لطمه شب و روز فلک که ماه بر آمد
|
حل مشکلات دشوار با خواندن زیارت عاشورا آقای ... می نویسد دوبار با مشکلات دشواری مواجه شدم که با خواندن زیارت عاشورا همه مشکلاتم حل شد. اولین توسل : با سه مشکل مهم رو به رو شدم ، و به شدت از آنها متأ ثر شدم . 1 برای خرید منزل دویست هزار تومان مقروض بودم و در طی نه سال قادر به ادای قرض نبودم . 2 با مشکل سخت دیگری مواجه شدم که قادر به گفتن آن نیستم . 3 از لحاظ رزق و روزی در مضیقه بودم . این مشکلات به من بسیار فشار می آوردند و برای حل آنها از همه چیز نا امید شدم ، به حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام متوسّل شدن و به ذهنم خطور کرد که زیارت عاشورا به مدت چهل روز بخوانم ، و ثوابش را به حضرت نرجس خاتون اهدا کنم ، و با شفاعت این خاتون نزد فرزندش امام زمان همه این مشکلات حل شود. توسل را به این ترتیب آغاز کردم : هر روز بعد از نماز صبح زیارت امین اللّه را به قصد زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام می خواندم و سپس زیارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام می خواندم و سجده زیارت را به جای می آوردم ، و دو رکعت نماز زیارت را می خواندم پس از آن دعای معروف به دعای علقمه را می خواندم ، در روز بیست و هشتم و به طریقه ای شگفت مشکل دوم من حل شد. در روز سی و هشتم یکی از دوستانم که به قرض منزلم آگاه بود آمد و حالم را پرسید، سپس مبلغ دویست هزار تومان به من داد و گفت : این مبلغ برای قرض منزل توست . بعد از چهل روز وضع اقتصادی من نیز بهتر شد، و پس از آن با مشکل اقتصادی مواجه نشدم . دومین توسّل : پس از گذشت یک سال از اولین توسّل ، با مشکل دیگری مواجه شدم : یکی از تجار تهران نزد من آمد و گفت : ما کالاهای بسیاری برای شما می فرستیم تا بفروشی و مبالغ آن را ارسال کنی . با بعضی از دوستان و تجار در این باره مشورت کردم گفتند: مبلغ هفتصد هزار تومان به عنوان پیش پرداخت برای او بفرست تا رضایت او را جلب کنی ، من نیز مبلغ یکصد هزار تومان از قرض الحسنه تهیه کردم و یکی از دوستان پانصد هزار تومان به من داد، به هر حال برای او مبالغ را جور کردم و فرستادم و به مدت سه روز منتظر ماندم تا اجناس برسد، اما متأ سفانه برایمان آشکار شد که تاجر از حقه بازان بوده ، و پس از گرفتن پولها از بانک متواری شده و بدهی بسیاری دارد که بالغ بر هفتاد میلیون تومان می شود... مدّت سه ماه دنبال او جستجو کردیم ولی اثری از او نیافتیم تا ما را به او برساند. با استفاده از اولین تجربه ام که آن را از خواندن زیارت عاشورا به دست آورده بودم ، این بار نیز با همان نیّت و با همان سبک متوسل شدم ، پس از بیست روز این تاجر با من تلفنی تماس گرفت و مبلغ را پس داد، بعد از چند روز او را بازداشت کردند و به تهمت حقه بازی و مال مردم خوری به زندان انداختند، و هیچ طلبی به دیگران مسترد نشد. مایلم متذکر شوم که در هر دو بار با قلبی اندوهگین و با قطع امید از همه به وسیله این زیارت به سرور شهیدان متوسل شدم .(14) توسل به زیارت عاشورا و تأ ثیر آن در استرداد سهم های به سرقت رفته آقای حاج سیّد حسن فرزند مرحوم سیّد رضا غرضی ساکن در شهر اصفهان ، و یکی از تجار آنجا می گوید: از پدر مرحوم من مقداری از سهم های شرکت های تولیدی را در سال 1325 به سرقت بردند و بعد از مدتی قادر به شناسایی سارق شدند و او را به پلیس تحویل دادند و پس از مدتی به دادگاه بردند و به شش ماه حبس محکوم کردند، ولی سارق به سهم های به سرقت رفته اعتراف نکرد. پدرم به زیارت عاشورا متوسل شد و هر روز پس از نماز صبح زیارت را با صد بار لعن و صد بار سلام و بعد از آن دعای علقمه را می خواند. او به مدت چهل روز پی در پی این کار را کرد ولی هیچ خبری از سهم ها به ما ندادند، پدرم نیز خواندن زیارت را قطع ننمود، تقریباً روز پنجشنبه خواهرم که بالغ بر یازده سال بود در خواب دید: چهار مرد و یک زن علویّه که در میان آنها بود از مقابل یک دکان نانوایی گذشتند، و به خواهرم سلام کردند و گفتند: به پدرت بگو سهم ها به او مسترد می شوند اما باید به عهدش وفا کند. از این خواب مدتی گذشت ، سارق خواسته بود مقداری از سهم ها را در بازار بفروشد و همانطور که می دانید هر سهمی شماره ای دارد و چون روزنامه ها از قبل شماره های به سرقت رفته سهم ها را منتشر کرده بودند مشتری سهم ها به وسیله این شماره ها فهمیده بود که مالک اصلی این سهم ها سیّد رضا غرضی است و فروشنده همان شخصی است که به مدت شش ماه محکوم به حبس شده ، بعد از آن او را مجبور کردند تا بقیه سهم ها را نیز تحویل دهد.(15) توسّل به زیارت عاشورا و آسان شدن مسأ له ازدواج یکی از خطبا و وعّاظ می نویسد: قبل از چند سال یک دوست جوان و مؤ من نزد من آمد و حاجت حل نشده ای را مطرح کرد، او گفت : چندی قبل قصد ازدواج کردم ، لیکن هر بار با مشکلات و سختیهایی مواجه شدم . به او گفتم : چون شما نزد کسانی رفته ای که در شأ ن و مقامت نیستند. گفت : چنین نیست ، و اگر باور نمی کنید شما برایم پا پیش گذار و از یک خانواده در شأ ن و مقام من برایم خواستگاری کن . نزد دوستم رفتم که مطمئن بودم به من پاسخ مثبت می دهد، از او دخترش را برای این جوان مؤ من خواستم ، در ابتدا موافقت کرد، و بعد از مدتی گفت : می خواهم استخاره کنم ، و متأ سفانه پاسخ منفی داد. این ماجرا مرا بسیار اندوهگین کرد، و دوستم به من گفت : دیدی حق با من بود؟ به او گفتم : خودت را ناراحت نکن ، برای برطرف شدن مشکلات بعد از ادای نماز صبح و تعقیبات آن زیارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام بخوان . شروع به خواندن زیارت کرد، در روز بیست و هفتم خوشحال نزد من آمد و گفت : نزد یکی از خانواده ها رفتم ، و موافقت کردند. آنها و من در نهایت رضایت به سر می بریم و امروز عصر مراسم خواستگاری برگزار می شود، می خواهم شما یکی از شاهدان آن باشید. به او گفتم : پس سیزده روز باقی مانده را فراموش نکن ، شما زندگی مشترک خود را به برکت زیارت عاشورا آغاز کردی ، و در هر زمانی که با مشکلی در زندگی مواجه شدی برای برطرف شدن آن به زیارت عاشورا متوسل شو، انشاءاللّه حاجت تو بر آورده شود.(16) خبر غیبی از ترک زیارت عاشورا در ماه صفر سال 1409 ه به شهر شیراز رفتم و در خانه حاج مسیح ... اقامت گزیدم ، او مرا مطلع کرد که : در طی سی سال من همیشه زیارت عاشورا را می خوانم و دختری متأ هل در شهر دزفول دارم برایم نوشته که منزلی در شیراز برای او بخرم ، ولی موفق به این کار نشدم ، بسیار متأ ثر و غمگین شدم ؛ زیرا نتوانستم خواسته اش را بر آورده کنم . در روز تولد امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در یکی از منازلی که درآن مراسم دعا و توسل بر پا بود بسیار گریستم و حاجت خود را عرضه داشتم . پس از چند روز، خواهرم نزد ما آمد و به من گفت : مردی را دیدم زمین هایی را تقسیم می کند، و به قیمت مناسب می فروشد، من نیز برای شما قطعه زمینی را خریدم . مشغول ساختن آن شدم ، و خواندن زیارت عاشورا را فراموش نمودم . در یکی از روزها، صبح زود، دخترم تلفنی با من تماس گرفت و گفت : خواندن زیارت عاشورا را ترک کردی ؟ گفتم : چطور؟ گفت : در عالم خواب امام و سرور آزادگان علیه السلام را در صحن و یا در حرم دیدم ، در شکوه و عظمتی وصف ناشدنی داشت و اطرافش اشخاص بسیاری با جاه و جلال بودند، پرسیدم : اینان کیستند؟ گفتند: اینان دوستدار پیشوای سرور آزادگان علیه السلام هستند، به دنبال شما در میان آنها جستجو کردم ولی شما را نیافتم گفتم : پدرم علاقه شدیدی به امام حسین علیه السلام دارد و دایم زیارت عاشورا را می خواند چرا او را در بین شماها نمی بینم ؟ گفتند: از چند روز قبل ارتباطش با ما قطع شده ، ولی دوباره ارتباطش با ما برقرار می شود.(17) شرکت حضرت زهرا علیها السلام در مجالس زیارت عاشورا خانم علویّه ای می گوید: برای زیارت به آرامگاه حضرت زینب ، و حضرت رقیه علیهماالسلام مشرف شدم ، شیفته زیارت سرور شهیدان شدم ، مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم و با حالت روحی خاصی می گریستم ، یک بار وقتی مشغول خواندن و گریستن بودم ، دیدم گویی دریچه ای برایم گشوده شد و به عالم آخرت پا گذاشتم ، در آن حالت بیدار بودم ، ولی شاهد آن واقعه بودم ، مانند آن که آن را در عالم خواب دیده باشم : عده ای از زنان را به همراه مادرم دیدم ، و در این اثنا بانویی بلند قامت با ظاهری محترم آمد؛ زنان گرد او را فرا گرفتند، هر یک از آنها حاجت و مشکلش را به وی عرضه می داشت ، من نیز حاجتم را به او عرضه داشتم ، سپس به او گفتم : چرا به مجلس عزاداری ما که در آن زیارت عاشورا را می خوانیم نمی آیی ؟ ایشان فرمود: من در مجلس شما شرکت می کنم ، نشانه و دلیل را به من داد. ایشان فرمود: پسر خاله تو و همسرش در مجلس شما حاضر شدند، و برای برطرف شدن حاجتشان نذر کردند که در حضور یافتن در مجلس زیارت عاشورا و خواندن آن نزد شما تدام داشته باشند. به وسیله خواندن زیارت عاشورا حاجتشان بر آورده شد و منزل جدیدی ساختند، بعد از آن در جلسه های خواندن زیارت عاشورا حاضر نشدند و آن را نمی خوانند. و من مؤ لف صاحب نذر را می شناسم ، داستان را با همه تفاصیل آن برای او بازگو کردم ، رنگش تغییر نمود و گریست ، به همسرش گفت : گوش کن چه می گوید و از کجا خبر می دهد؟! مرد بسیار متأ سف و اندوهگین شد، گفت : اینها که گفتی درست است ، ما را مشکلات دنیا فرصتی نمی دهد تا نذرمان را ادا کنیم . بچه دار شدن زن عقیم با زیارت عاشورا در سفر به شهر یزد برای به دست آوردن نسخه ای شرح دار برای زیارت عاشورا در کتابخانه مرحوم وزیری با جناب شیخ علی اکبر سعیدی پیشنماز مسجد طهماسب که شیخی است صالح ، باقار، و از همنشینان شیخ غلامرضا یزدی ، کسی که برای امرار معاش از دسترنج خویش کسب روزی می نمایدملاقات کردم . به من گفت : مرحوم حاج ابوالقاسم با دختری زرتشتی پس از مسلمان شدن ازدواج کرد ولی فرزندی به دنیا نمی آورد، بعد از بیست سال به او خواندن زیارت عاشورا را آموختند. آن را چهل روز همراه با صد بار لعن و صد بار سلام و دعای علقمه خواند. پس از آن خداوند بر او منت نهاد و او را فرزندی ((پسر)) عنایت فرمود.(18) فرمایش عارف سالک و مرجع تقلید بزرگ آیت اللّه العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا در روز جمعه مصادف با 26 ذی قعده سال 1412 نزد آیت اللّه بهجت رفتم و از ایشان خواستم برای من از زیارت عاشورا بگوید البته قبلاً می دانستم او همیشه زیارت عاشورا را می خواند برای ایشان توضیح دادم که من می خواهم مجموعه ای از داستهانهای کسانی که زیارت عاشورا را خواندند و به صورتی شگفت به حاجت خود دست یافتند را جمع آوری کرده و چاپ نمایم . ایشان فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است ، مخصوصاً وقتی آنچه در سند زیارت از صفوان از امام صادق علیه السلام روایت شده را ملاحظه می کنیم که گفته شده : زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش ، من به خواننده آن چند چیز را تضمین می کنم : 1 زیارت وی پذیرفته می شود. 2 تلاش ایشان مورد سپاس قرار می گیرد. 3 سلام او بدون مانعی به امام علیه السلام می رسد، و حاجت وی از جانب خداوند متعال بر آورده می شود و با دست خالی باز نخواهد گشت . ای صفوان ! این را با ضمانتی از پدرم ، و پدرم از امیرالمؤ منین علیه السلام و امیرالمؤ منین از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عز و جل دریافت نموده ، هر یک از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند، و به قداست خداوند سوگند، هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت از نزدیک و یا از دور زیارت کند، حاجتش هر چه باشد بر آورده می شود. در سندها آمده زیارت عاشورا از حدیث های قدسی است ، برای همین با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان آنها همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند، از جمله آنها: 1 آیت اللّه العظمی شیخ محمد حسین اصفهانی صاحب تأ لیفات متعدد از خداوند متعال می خواست کلمات پایانی عمرش خواندن زیارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد. و خداوند دعای وی را اجابت نمود، و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و روحش قرین رحمت و محشور با اولیای خدا شد. 2 آیت اللّه شیخ صدرای بادکوبه ای با دانش فراوانی که داشت مقید به خواندن زیارت عاشورا بود. 3 یکی از بزرگان گوید: ... یکی از روزها به وادی السلام و به مقام امام مهدی علیه السلام رفتم ، آنجا مرد پیری را با چهره ای نورانی دیدم ، مشغول خواندن زیارت عاشورا بود و چنین به نظر می رسید که زائر است ، وقتی نزدیک او رفتم ، تصویری در برابرم نمایان شد گویی پرده حجاب را برای من کنار زدند حرم امام حسین علیه السلام را دیدم که زائرین مشغول به عبادت و زیارت بودند. از آنچه دیدم تعجب کردم ، اندکی به عقب رفتم ، و به حالت طبیعی باز گشتم ، بار دیگر نزدیک او شدم ، همان حالت اول برای من نمایان شد. این حالت چندین بار برایم تکرار شد. صبح روز بعد، به مکانی که زائران برای زیارت در آن سکنی می کنند رفتم تا از محضرش استفاده کنم و از حال و محل او سؤ ال کردم گفتند: آن شخص برای زیارت آمده بود و امروز اثاثیه و وسایلش را جمع کرد و از اینجا رفت . از زیارت او ناامید نشدم ، به وادی السلام رفتم تا شاید او را بیابم ، آنجا با شخصی ملاقات کردم که امور غیبی عجیبی را برایم متذکر می شد و بعضی از مسایل را روشن می نمود بدون آنکه سؤ ال کنم ؛ به من گفت : زائری را که در پی او هستی رفته است . 4 بزرگ فقها و مجتهدین آیت اللّه شیخ مرتضی انصاری همیشه زیارت عاشورا و صد بار لعن و صد بار سلام آن را حرم مولی الموحدین امیرالمؤ منین علیه السلام می خواند و با تداوم در خواندن آن زبانش در خواندن بسیار سریع بود زیارت را همراه با لعن و سلام تقریباً نیم ساعت و یا چند دقیقه بیشتر به پایان می رسانید، و اگر کسی تداوم او را در خواندن زیارت عاشورا می دید می گفت : او مشغول مسایل اصولی و فقهی نمی باشد، و با ملاحظه تحقیقاتش در مسایل علمی و نظریات ظریفش در فقه و اصول می گفت : او اهل خواندن زیارت عاشورا و... نیست .(19) برطرف شدن اندوه و شیرین شدن دوباره زندگی توسط زیارت عاشورا یکی از بانوان محترم از رانده شدگان عراقی می نویسد: من با مشکل بزرگی مواجه شدم که زندگی مرا تهدید می کردو برای آن مشکل راه حلی نیافتم و حقیقتاً امیدم از هر چیزی قطع شده بود و به همه دعاهایی که در کتابهای ((مفاتیح الجنان )) و ((التحفة الرضویة )) و ((المخازن )) و... یافت می شد متوسل شدم . این دعاها را در نیمه شب و زیر آسمان می خواندم و بالا خره به کمک زیارت عاشورا و به شکل شگفت انگیزی به حاجت خود رسیدم ، مشروح این داستان بدین قرار است : من همسر محترمی داشتم ، او دارای شخصیت متمایز، منحصر به فرد و دارای کمالات معنوی ، خلق و خویی بلند مرتبه بود. وی در احترام به زن و فرزندان و نزدیکانش مرد نمونه ای بود، روزی با برادران و نزدیکانم مشاجره کرد به طوری که به من گفت : حتماً باید روابط خود را با نزدیکانت قطع کنی ، همسر من در گفتارش جدی و مصمم بود به طوری که امکان مخالفت با گفته هایش نبود. من متحیر و سرگردان ماندم ، چگونه رابطه ام را با نزدیکان و خویشاوندانم قطع کنم ؟! در حالی که همسرم می گفت : تا انتقامم را از آنها نگیرم ساکت نمی مانم . مرا به قم منتقل نمود، و از قم به ... و همیشه می گفت : انتقام می گیرم ، من نمی دانستم هدفش چیست ، و چه می خواهد بکند، بعد از آن بدون آنکه به کسی خبر دهد ما را ترک کرد و به خارج مسافرت کرد، بعداً مطلع شدیم می خواهد درخواست پناهندگی از آلمان و یا فرانسه کند، سپس پیغام داد که دیگر باز نخواهد گشت و سوگند یاد کرد زندگی مشترک ما منتفی شده ، هر کس از دوستان و نزدیکانش آنجا درباره بازگشتش با او سخن گفت پاسخش منفی بود. می گفت : همسرم هر کاری می خواهد بکند!! اما من همه دعاها و توسلهایی که دوستان و نزدیکانم به من می گفتند می خواندم ، مانده بودم با فرزندانم چه کنم ؟ وقتی خبر فوت آیت اللّه حاج سیّد مرتضی موحد ابطحی پدر مؤ لف در تاریخ جمعه هشتم جمادی آخر سال 1413 منتشر شد در مراسم تشییع او شرکت کردم و در نزدیکی قبر آن مرحوم (20) آیت اللّه سیّد محمد باقر موحد ابطحی فرزند ارشد ایشان گفت : در دهان متوفی قدری خاص از تربت امام حسین علیه السلام را که از فاصله یک متری آرامگاه شریف سرور آزادگان حسین بن علی علیه السلام در سال ... برداشته شده قرار دادیم ، و در روز دهم محرم الحرام این تربت چون خون سرخ رنگ به نظر می رسد.(21) بنا بر این هر کس حاجتی مهم دارد نذر کند زیارت عاشورا را ختم کند، انشااللّه حاجتش بر آورده می شود. بدون آنکه بدانم اشکهایم جاری بود، و در طی این مدت همیشه در خواب می دیدم مشغول خواندن زیارت عاشورا هستم ، و هنگام سجده از خواب بر می خواستم . از شدت ناراحتی و تأ ثر بعضی از روزها زیارت عاشورا را دوبار می خواندم ، در یکی از شبها در عالم خواب دیدم گویی مجلس عزای امام حسین علیه السلام بر پا شده و من در آن شرکت جسته ام ، از میهمانان با حلوا پذیرایی می کردند، یکی از آنها را برداشتم و آن را گشودم ، نامه ای یافتم که در آن شعری بود و اکنون آن را به خاطر نمی آوردم دستمالی سرخ رنگ و قدحی به شکل تقویم در آن بود که بر آن نوشته شده بود: جمادی اوّل ، جمادی دوّم . از خواب برخاستم و خوابم را تلفنی برای یکی از مفسران خواب گفتم ، خواب را چنین برایم تفسیر کرد: شما برای حاجت مهمی مشغول به توسل شده اید، و آنچه را که می خواهید |