بدون شرح!!!
حس خوب...عکس خوب
...
روزموووون مبااارک
بعضی حرف هارافقط دست ها به هم میگویند....
دلتنگییی
تنها فکرتوست که تورامیسازد....
ابری نیست ...بادی نیست..مینشینم لب حوض..پرم ازراه،ازپل،ازموج...پرم ازسایه برگی درآب...چه درونم تنهاس
...
پرپروازندارم اما دلی دارم درحسرت درناها...آه این پرنده دراین قفس تنگ نمیخواند...
بیخیال شلوغی های سیزده...خودموخودت...طوری بهم گره بخوریم که هیچ دستی توانایی جداکردنمان رانداشته باش
....
!!!
متاسفانه بایدقبول کرد که مابسیاری چیزهاراپذیرفته ایم فقط به این جهت که یک لحظه نرفته ایم ازبیرون ازآ
طلارابه وسیله آتش،زن رابه وسیله طلا ومردرابه وسیله زن امتحان کنید....فیثاغورث
من آه شدم،ابرشدم باریدم توولی باخبرازحال بدم خندیدی....
حرف حسااااب!!
هرکجاباشی کسی غیرازخودت همراه نیست
شادی کوچکی میخاهم آنقدرکوچک که کسی نخاهد آن راازمن بگیرد...!!!
....
من چه خوشبختم!!درشهری زندگی میکنم که جمعیتش دونفراست...نه ویزامیدهد ونه توریست میخاهد...زیباترین جای
....
واقعا درسته. ...
....
بدبختی شروشدباز.....
برایت چای میریزم وتوبرایم زندگی دم کن.......
......
.....
!!!
خفتم به یادیار درآغوش گل ولی...آغوش گل کجاوبرودوش اوکجا؟؟؟
آدم است دیگر به کسی که دوستش دارد همه چیزمیگویدجز دوستت دارم هارا....
دقیقااااا
دل خون ترازانار....اناری ترازدلم...این فصل باتوبودن ودورازتوبودن است .
عطسه هایم عرصه باران راپرکرده است ....حرف رفتن میزنی هی صبرمی آید فقط
زبیقراری مافارغ است خاطریار....دل گهرچه خبرداردازتپیدن موج
دلتنگ که شدی برای دونفرچای بریز!!!سهم خودت رابنوش..وبگذارسهم من به عادت همیشگی اش ازدهن بیفتد....
علم بهتراست یاثروت؟؟
....
ابانیای عزیز....توجه
اومیروددامن کشان...من زهرتنهایی چشان. ..دیگرمپرس ازمن نشان...کزدل نشانم میرود
بیخیال تمام دلواپسی هایمان ....به موسیقی دلنواز گوش کن وبگذارحالمان انقد خوب باشدکه یادمان برودامروز
ساده اعتماد نکن ....
یک فنجان چای وخاطراتی که دیگرتکرارنخواهدشد.....
بعضی ازمردها آنقدرمرد هستندکه یک زن باخیال راحت میتواند زن باشد.......
...
وقتی تنهاییوطراحی یه چهره ای آرومت میکنه.....
....
تنهاترین....
معبودممممم....
عجب.....