گفتنی ها کم نیست، من و تو کم گفتیم مثلِ هذیانِ دمِ مرگ، از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم دیدنی ها کم نیست، من و تو کم دیدیم بی سبب از پاییز، جایِ میلادِ اقاقی ها را پرسیدیم چیدنی ها کم نیست، من و تو کم چیدیم وقتِ گل دادنِ عشق، رویِ دار قالی بی سبب حتی پرتابِ گلِ سرخی را ترسیدیم خواندنی ها کم نیست، من و تو کم خواندیم من و تو ساده ترین شعرِ سرودن را در معبر باد، با دهانی بسته واماندیم من و تو کم بودیم من وتو اما در میدان ها، اینک اندازه ی ما می روییم ما به اندازه ی ما، می بینیم ما به اندازه ی ما، می چینیم ما به اندازه ی ما، می روییم...
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
مثلِ هذیانِ دمِ مرگ، از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم
دیدنی ها کم نیست، من و تو کم دیدیم
بی سبب از پاییز، جایِ میلادِ اقاقی ها را پرسیدیم
چیدنی ها کم نیست، من و تو کم چیدیم
وقتِ گل دادنِ عشق، رویِ دار قالی
بی سبب حتی پرتابِ گلِ سرخی را ترسیدیم
خواندنی ها کم نیست، من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شعرِ سرودن را در معبر باد، با دهانی بسته واماندیم
من و تو کم بودیم
من وتو اما در میدان ها، اینک اندازه ی ما می روییم
ما به اندازه ی ما، می بینیم
ما به اندازه ی ما، می چینیم
ما به اندازه ی ما، می روییم...
فضای ثانیههایش پر از شقایق شد
چقدر عاشق بود آن کسی که در او بود !
چقدر شرقی پابسته علایق شد !
تمام آن شب باران ، تمام امشب برف
غزل سپید شد ، ابیات آیه دق شد
«کسی که روزی ...» دور از تو مُرد . نقطه . تمام .
کسی که روزی دور از تو غرق هق هق شد