دردم از روزگار ناله های عاشقانه گریه های بی صدا تنهایی زیر بارون قدم زدن نیست دردم از بی کسی و تنهایست
خدا میدونه تا حالا چند بار مردم و زنده شدم میرم با تمام تنهایی هام میرم با تمام وجودم میرم باتمام خواسته های قلبم اره تنهات میزارم با تمام بی کسی هات
دردم از بی کس انتظار در زیر بارونه دردم از بی کسی چشم دوختن به یک دره نیمه بازه دردم از بی کسی نشنیدن فریادهای بلنده دردم از بی کسی نداشتنه یک همسفر در یک سفره
موقعی که گفتی دوست دارم یک اهنگ د لنشینی در دلم طنین افکند که گویی انگار تازه چشم به این جهان باز کردم
میدونم بد بودم وبدی کردم میدونم زمانیکه باید بودم نبودم الان که نباید باشم هستم پس به من فرصت ده تا بر روی این ریل های زندگی حرکتی کنم تا تجربه ای به دست بیاورمومثل قطاری که در هر ایستگاهمسافری پیاده میکند من هم مانند او اخلاق کودکانه و سرخود بودنی هامو پیاده کنم تا بتونم بشم کسی که تمام وجودم میگه
پس میکم میگم از تمام وجودم وقتی که در قلبم جراغی از امید و دلخوشی روشن شدانگار گویی در وجودم گیاهی سر سبز مانند درخت سرو راست قامت محکم و استوار رشد کرد ومن هر لحظه هر ثانیه از زندگیم را فدای تک تک ریشه های بلندو پر پیچ و خمش کردم و زندگیم را تحول بخشید و زندگیم حال وهوای دیگری پیدا کرد
ای همدردم ای غمخوار زندگیم صدایت اهنگی دلنشین صورتت مانند ماه درخشان نگاهت مانند دریا ژرف وعمیق پس بدان قلبم را به قسمت های خیلی کوچک تقسیم میکنم و هر کدام از قسمتش راهر ثانیه در زندگی مشترکمان تقدیمت میکنم فقط وفقط ای کسی که درتمام مراحل زندگی تنها تکیه گاهم هستی میخوام امانت دار خوبی باشی
قلبمو باتمام وجودم تقدیمت میکنم مواظبش باش نه به خاطر این که قلبمه به خاطر این که تو توش هستی
ای شوهر خوب و وفادارم عطا بالام دوستت دارم