درباره من

مامان که شدم به پسرم خیلی محبت میکنم,اونقدری که بزرگ شدباعشقش مسله یه پرنسس رفتار کنه تاجفتش بفهمه که پسرم تو دستای یه ملکه بزرگ شده!
روزا دستاشو میگیرم وچنان با محبت بغلش میکنم که بغل کردن عاشقونه رو با تموم وجودش یاد بگیره!بهش یاد میدم که همه ادما ,خصوصا همسراشون تشنه محبتند وپنهون کردن عشق وعلاقه ,زندگیشونو سرد میکنه!
بهش یاد میدم که خانم ها اقا بالاسر وسایه ی سر نمیخوان,عشق ,دوست وهمراه صمیمی میخوان!
بهش یاد میدم که هیچ وقت دل عشقشو نشکونه!چون دیگه نمیتونه ترمیمش کنه!بهش یاد میدم اونقدر عاشقونه به عشقش نگاه کنه,انگار قحطی ادمه!به پسرم یاد میدم که عشقشو عاشقونه بغل کنه نه از روی عادت وهوس!براش کادوهای کوچیک با معنی میخرم تا کادودادن به ادم هایی که دوستشون داره بشه فرهنگش!بهش اونقدر حرفای محبت امیز میزنم که کلام پر مهر بشه ورد کلومش!همه این کارا میکنم تا پسرم همونی بشه که همیشه از جفت ایده ال تو ذهنم بوده وهست!این طوری هم خودش لذت میبره هم جفتش!من به خاطر اینکه یه مرد با محبت دیگه به این دنیا اضافه بشه,حتما یه روزی مادر میشم!  

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۱۶ ساعت 00:28

کاربران آنلاین (0)