نگاه میکنم به بچه و کفشای کوچیک کنار دستش
حالا شدم عاشق نگاه گرمو چشمای مستش
کنار خیابون نشسته و دفتر تو دستش
کیه که به پدرش بگه بابا ناز شستش
دخترک با صدای ضعیف میگه آقا وزن کن تو رو خدا
یکی رد میشه و میذاره پولی توی دستش
حیف شد چون که نیست وقت کارو کسبش
الان باید توی خونه باشه دست مامان تو دستش
نه کنار خیابون وزنه تو دستش
نه کنار خیابون وزنه تو دستش
آینده ی این دختر چی قراره بشه
ممکنه زیر دست و پای مردم تیکه پاره شه
دختر منتظر یه دست نوازشه
حیف این بارم آرزوهاش باید فنا بشه
ای خدا این از سمت من فقط یه خواهشه
یکاری کن دختر از پای وزنه پا بشه
چه زندگی کوچیکی داره ای خدا
خودشو وزنشو کفشای پا به پا
بند کفشاشو کسی نیست که ببنده
صبح که پا میشه کسی نیست براش بخنده
لب غنچه ای شو باید بازم ببنده
چون نمی دونه واسه کی باید بخنده
از همه ی دوستانی که سر میزنن تشکر ویژه دارم نظر و
امتیاز یادتون نره مرررسسسسسسسییییییییی