میروم شاید کمی حال شما بهتر شود
میگذارم با خیالت روزگارم سر شود
از چه میترسی برو دیوانگیهای مرا
آنچنان فریاد کن تا گوش عالم کر شود
میروم دیگر نمیخواهم برای هیچ کس
حالت غمگین چشمانم ملالآور شود
باید این بازندهی هر بار – جان عاشقم –
تا به کی بازیچه این دست بازیگر شود
ماندنم بیهوده است امکان ندارد هیچ وقت
این منِ دیرینِ من یک آدم دیگر شود