فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 42553


درباره من
کوراب (m-amiri )    
عنوان: داستان زمان
داستان زمان
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 153 بازدید امروز: 151

این تصویر توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
توضیحات:



ساخته شد داستانی غم انگیز
نوشته بر برگ برگ کتاب زمان

کودکی ام در یک جاده سپید جا ماند
او کنار گوری عمیق نشست - او عمق گور را تماشا می کرد
رویا هایش در آن گور مدفون بودند
او برای آنها می گریست

من گریختم از این افسوس
در میان درد ها گشتم اسیر

من در میان درد ها پوسیدم
رقص مترسکها در اطرافم
گریستن در میان خندهء نقاب ها
فریاد زدن ارباب زمان
سکوت بی پایان از سوی او
تما شا کن وحشتی که در اطراف من است
تماشا کن سرنوشتی که من را در خود نا بود می کند
تما شا کن تا بفهمی برای چه می خوا هم به میرم

من هنوز اینجا ام در دشت افسوس
با نفس های که بوی مرگ می دهند
هنوز در انتظار شنیدن جواب تنها سوال ام
معنای آنچه نشانم داده شد چه بود؟
چرا روح من در سالها رنج اسیر است؟
معنای هیچ چیز برایم معنا ندارد
سالها زندگی ام در مبارزه گذشت
مبارزه ای برای رسیدن به هیچ

.کودکی ام در جای جا ماند
در میان جاده ای سپید
او در کنار گور رویا هایش
نشست وگریست در تماشای مرگ رویا ها
من اکنون تنها به دنبال کودکی ام می گردم
که جای در جاده گمش کردم
به دنبال تکه های شکستهء زندگی ام می گردم
که در میان رقص مترسکها شکست
به دنبال جواب سوالی می گردم
که جز سکوت جوابی برایش نبود

تماشا کن سرگذشتی که من را در بر گرفته است
تا بفهمی چرا می گریم
تما شا کن تصویر مبهمی که هست در آینه
تا بفهمی چرا سرگردانم و می خواهم بشکنم
تماشا کن وحشتی که مرا در بر گرفته است
تا بفهمی چرا می خواهم بگریزم
تماشا کن دردی را که با من زاده شده است
تا بفهمی چرا می خواهم بمیرم
 
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۳/۲۲ ساعت 14:15
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)