به من بی اعتنا باشو تظاهر به خیانت کن به هر عشقی به غیر از من اگه میتونی عادت کن
اگه دوست داری عمرت رو توو تنهایی حرومش کن اگه میتونی با من باش نمیتونی تمومش کن
تو در اوج ِ غروری و حالا وقت فرودت نیست منم چیزی ازت میخوام که شاید توو وجودت نیست که شاید توو وجودت نیست نمیدونم که از فردا چه راهی با تو در پیشه تو هم مثل خودم هستی نمیدونی که چی میشه نمیدونی که چی میشه
چقدر فکر ِ تو درگیر ِ یه بار آسوده با من باش نگو به فایده س این عشق یکم بیهوده با من باش
یکی بدبین به این عشقه یکی داره تلف میشه فقط با مرگ ِ من انگار تو شکِت برطرف میشه فقط با مرگ ِ من انگار تو شکِت برطرف میشه
تو در اوج ِ غروری و حالا وقت فرودت نیست منم چیزی ازت میخوام که شاید توو وجودت نیست که شاید توو وجودت نیست نمیدونم که از فردا چه راهی با تو در پیشه تو هم مثل خودم هستی نمیدونی که چی میشه نمیدونی که چی میشه
سکوت را بیاموز بگذار ذهن آرام تو گوش کند و بیاموزد