کسی که به حبس میبره آدمو نمیدونه دلواپسی میگیره یه مادر که دلتنگ فرزندش نبینه جگر گوشه شو میمیره
کسی که به حبس برده این عاشق نمیدونه چشمای تو پشتمه با ایما اشاره رسوندن به تو که جرمم گره کردن مُشتمه
روزایی که وقت ملاقاتیه یه شیشه ضخیم کرده این دوریو تو از پُشت شیشه نگاهم کنو منم دست میذارم رو دستای تو تو گوشی رو بردار و چیزی بگو بگو کوچه مون رو به آزادیه بگو دلخوشم کن به راست و دروغ خرابه بگو رو به آبادیه
روزایی که وقت ملاقاتیه یه شیشه ضخیم کرده این دوریو تو از پُشت شیشه نگاهم کنو منم دست میذارم رو دستای تو تو گوشی رو بردار ُ حرفی بزن منم عاشقونه نگات میکنم شبی که تو سلول تنهایی ام به جای نگهبان صدات میکنم
***
چه دیواری افتاده بین منو تو و آدمایی که پیش منن همه لیلیها مثل تو نیستن خیلیها قید مجنونو این توو زدن
شبیه یه تنهایی واقعی توو فصل بهارم گُله کاشیه میخوام حس کنی درد این آدمو که از متن رفته توی حاشیه
روزایی که وقت ملاقاتیه یه شیشه ضخیم کرده این دوریو تو از پُشت شیشه نگاهم کنو منم دست میذارم رو دستای تو تو گوشی رو بردار و چیزی بگو بگو کوچه مون رو به آزادیه بگو دلخوشم کن به راست و دروغ خرابه بگو رو به آبادیه
روزایی که وقت ملاقاتیه یه شیشه ضخیم کرده این دوریو تو از پُشت شیشه نگاهم کنو منم دست میذارم رو دستای تو تو گوشی رو بردار ُ حرفی بزن منم عاشقونه نگات میکنم شبی که تو سلول تنهایی ام به جای نگهبان صدات میکنم