محمد علی مددی
در یاداشت صفحه اول روزنامه مردم سالاری دوشنبه 17 فروردین
بیشک انرژی هستهای یکی از حقوق مسلم ایران است که مدتهاست از داشتن آن محروم بودیم تا آن که ایران اسلامی تصمیم گرفت این حق را به دست بیاورد. اگر چه در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیروگاه هستهای بوشهر تعریف شده بود تا ایران هستهای شود، اما با پیروزی انقلاب و به تبع آن کم لطفیها و از آن بدتر کارشکنیهای دشمنان انقلاب، این حق مسلم در نتیجه مشکلات و فشارها از جمله تروریست داخلی و جنگ تحمیلی برای مدتی به فراموشی سپرده شد تا آنکه یک بار در دولت سازندگی حق دستیابی به انرژی هستهای مطرح و پیگیری شد اما از همان زمان دشمنان نظام اسلامیایران با انگ جنگ افروزی و نگرانی از بمب هستهای، مانع دستیابی ایران به انرژی هستهای شدند تا آن که در دولت اصلاحات این مهم با جدیت پیگیری شد. اما در همان زمان نیز کارشکنیها ادامه یافت. با این وجود دولت اصلاحات سعی داشت این مساله را با ابزار گفتمان حل کند که عمر دولت هشتم به پایان رسید و کار در دست دولت نهم و دهم قرار گرفت. در آن دولت ادبیات تفاوت چشمگیری پیدا کرد و ادبیات دیپلماسی به ادبیات تهدید تبدیل شد. در نتیجه این ادبیات غیر دیپلماسی، قطعنامههای گوناگون علیه کشورمان به تصویب رسید و تهدیدها هر روز رنگ جدیدی میگرفت. یک روز با ابزار تحریمها به جنگ اقتصادی با ایران آمدند و در ادامه آن گزینه نظامی را روی میز گذاشتند. با این اوصاف رییس دولتهای نهم ودهم قطعنامههای شورای امنیت را کاغذ پاره نامید و در ادبیاتی مودبانهتر! اعلام کرد که «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامهدانتان در بیاید» غافل از آنکه تاوان این رفتارها و گفتارها را مردمیمیدهند که ناچار هستند یک شبه شاهد بی ارزش شدن پول ملی به میزان قابل توجه و تورم بالای 45 درصد باشند. اما خوشبختانه عمر دولت دهم آنقدر طول نکشید که تهدیدها وتحریمها بیشاز این شود. با روی کار آمدن دولت یازدهم و ادبیات اعتدال، زبان دیپلماسی جایگزین زبان تهدید و تمسخر شد. تیم مذاکره کننده تغییر معناداری کرد و پرونده هستهای ایران از شورایعالی امنیت ملی به وزارت خارجه ارسال شد تا مذاکرات در سطح وزرای امور خارجه برگزار شود. اما تندروهای افراطی که به دنبال تسویه حسابهای سیاسی و جناحی بودند، به جای حمایت از تیم مذاکرهکننده، به تخریب پرداختند و هر روز وزیر خارجه را به بهانههای گوناگون و از همه بدتر به اتهام عبوراز خط قرمزها به مجلس فراخواندند. همزمان با این رفتارها، رهبر معظم انقلاب در بیانات متعددی ضمن تاکید بر هوشیاری تیم مذاکرهکننده، از آنان حمایت کردند و به صورت مستقیم و غیرمستقیم از مخالفان به ویژه مغرضان خواستند تا منطقی باشند. با این اوصاف رفتارهای نامناسب سیاسی همچنان ادامه داشت تا آن که مذاکرات در قالب بیانیهای نتیجه داد و در این بیانیه ایران به عنوان کشوری هستهای از سوی اروپا و آمریکا به رسمیت شناخته شد و حتی قرار شد این کشورها در زمینه هستهای با ایران همکاری داشته باشند. نکته دیگر اینکه حق غنیسازی 3/67 درصدی برای ایران محترم شمرده شد و مقرر شد کار تحقیقات هستهای ادامه داشته باشد و ایران تنها 10 سال در این اندازه باقی بماند. اوباما در نشست خبری خود فتوای رهبر انقلاب در ممنوعیت ساخت بمب اتم را به عنوان سندی معتبر اعلام کرد و به رسمیت شناخت. رژیم صهیونیستی تحقیر شد و دولت آمریکا که حامیرسمیاین رژیم است بارها با این رژیم به مخالفت برخواست و در نتیجه دموکراسی تیم مذاکره کننده، شکاف عمیقی بین آمریکا و اسراییل به وجود آمد به نوعی که سخنرانی نتانیاهو در مجلس آمریکا با مخالفتهای علنی رو به رو شد و حتی یکی از نمایندگان آمریکایی از سخنان نتانیاهو اعلام شرمندگی کرد. مهمترین نکتهای که نباید از آن غافل شد، اعتراف رییسجمهور و اعضای تیم مذاکره کننده از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است. بارها و بارها دولت یازدهم از رهنمودهای رهبر فرزانه بهره گرفتند و هر بار که بر سر میز مذاکره مینشستند، اعتراف میکردند که رهبر انقلاب در جریان مذاکرات هستند و هرگز بدون نظر ایشان تصمیمیگرفته نخواهد شد. اکنون بیانیه به صورت کلی صادر شده اما هنوز به مرحله قطعیت نرسیده و قطعنامهای صادر نشده است. بنا بر این جای رایزنی بیشتر وجود دارد. به نظر میرسد این بیانیه صادر شده تا اظهار نظرهای تندروها در هر دو کشور با هر شدتی مطرح شود و مغرضان تخلیه روحی شوند و هنگامیکه قطعنامه صادر شد، دیگر کارشکنی مانعی برای پیشرفت کشور نباشد. البته طرف دیگر مذاکره یعنی 1+5 نیز از این توافق نفع میبرند. آنان نیز نیازمند بازارهای ایران هستند و با دستیابی به این توافق، اقتصاد آنان نیز از حالت رکود خارج خواهد شد یا آنکه شکوفا خواهد شد. آنهایی که دایم به انتقاد از تیم مذاکره کننده میپردازند باید بدانند که مذاکرات زیر نظر مستقیم رهبر انقلاب است. این منتقدان دو حالت دارند. یا بسی ساده اندیش هستند که در این صورت به درد مدیریت کشور نمیخورند، یا مغرضانی هستند که منافعشان در ایجاد تنش بین ایران و جهان است و شاید هم از این تنشها سود مالی میبرند و صلاح نمیدانند اقتصاد ایران شفاف شود و بهتر میدانند در تحریم باشیم تا اختلاسهای میلیاردی و بابک زنجانیهای بسیاری داشته باشیم.
نماینده میانه در مجلس شورای اسلامی
http://mardomsalari.com/Template1/Home.aspx?EID=2515