فراموش کردم
رتبه کلی: 3694


درباره من
یباترین شروع:بسم الله
زیباترین دین:اسلام
زیباترین خانه:کعبه
زیباترین استاد:امام صادق (ع)
زیباترین عمو:حضرت ابوالفضل (ع)
زیباترین غنچه:حضرت علی اصغر (ع)
زیباترین سرانجام:شهادت
زیباترین لباس:احرام
زیباترین ندا:فطرت
زیباترین دوست:کتاب
زیباترین روز:جمعه
زیباترین بیابان:عرفات
زیباترین میعاد:معاد
زیباترین کلام:لااله الاالله
زیباترین آواز:اذان
زیباترین شهید:امام حسین(ع)
زیباترین بنا:کعبه
زیباترین پرچم دار:حضرت عباس
زیباترین پیرمرد:حبیب ابن مظاهر
زیباترین آواره:سلمان
زیباترین شب: شب قدر
زیباترین خاک:تربت
زیباترین رحمت:باران
زیباترین کلمه:محبت
زیباترین لحظه:پیروزی
زیباترین سوره:حمد
زیباترین سلسله:انبیاء
زیباترین بانگ:تکبیر
زیباترین پارسا:حضرت علی(ع)
زیباترین زندانی:امام موسی بن جعفر
زیباترین صابر:حضرت ایوب
زیباترین مهاجر:هاجر
زیباترین عمل:عبادت
زیباترین چشمه:زمزم
زیباترین نیکی:نیکی به پدرومادر
زیباترین عهد:وفا
زیباترین ناله:نیایش
زیباترین جنگ:جنگ با نفس
زیباترین انسان:پیامبر (ص)
زیباترین ستون:دین
میثم جهانگیری (madah )    

بهترین ذکر ها

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۱۹ ساعت 04:51 بازدید کل: 119 بازدید امروز: 118
 
ذکر، بر زبانی، قلبی و عملی تقسیم می شود هرگز نباید تصور کرد که منظور از ذکر پروردگار با این همه فضیلت تنها ذکر زبانی است، بلکه در روایات اسلامی تصریح شده است که منظور علاوه بر این ذکر قلبی و عملی است، یعنی هنگامی که انسان در برابر کار حرامی قرار می گیرد به یاد خدا بیفتد و آن را ترک گوید.

هدف این است که خدا در تمام زندگی انسان حضور داشته باشد و نور پروردگار تمام زندگی او را فرا گیرد، همواره به او بیندیشد و فرمان او را نصب العین سازد.

مجالس ذکر مجالسی نیست که گروهی بی خبر گرد هم آیند و به عیش و نوش پردازند و در ضمن مشتی اذکار اختراعی عنوان کنند و بدعتهایی را رواج دهند و اگر در حدیثی میخوانیم که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «بادِرُوا اِلی ریاضِ الجَنَّةِ؟; به سوی باغهای بهشت بشتابید» یاران عرض کردند: وَ ما رِیاضُ الجَنَّةِ؟; باغهای بهشت چیست؟ فرمود: «حَلقُ الذِّکرِ; مجالس ذکر است».1

منظور جلساتی است که در آن علوم اسلامی احیاء شود و بحثهای آموزنده و تربیت کننده مطرح گردد، انسانها در آن ساخته شوند و گنهکاران پاک گردند و به راه خدا آیند.2

بهترین اذکار:


1 - اذکاری در صبح و شام:


در تفسیر قرطبی،3 و تفسیر ابوالفتوح رازی،4 در ذیل آیه 64 سوره زمر، حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) آمده است که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) تفسیر «مقالید» را پرسیدم، فرمود: «یا علی! لَقَد سَئَلتَ عَن عَظیمِ المَقالیدِ، هُوَ اَن تَقُولَ عَشراً اِذا اَصبَحتَ، وَ عَشراً اِذا اَمسَیتَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَ اللّه اَکبَر، وَ سُبحانَ اللّهِ وَ الحَمدُلِلّهِ، وَ اَستَغفِرُاللّهَ وَلا قُوةَ اِلاّ بِاللّهِ (هُوَ) اَلاوَّلُ وَ الاخَرَ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِنُ لَهُ اَلمُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ (یُحیی وَ یُمیتُ) بِیَدِهِ الخَیرِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر; از کلیدهای بزرگی سؤال کردی آن این است که هر صبح و شام ده بار این جمله ها را تکرار کنی لا اله الا الله... تا آخر حدیث.
سپس افزود «کسی که هر صبح و شام ده بار این کلمات را تکرار کند خداوند شش پاداش به او می دهد که یکی از آن ها را این می شمارد که خداوند او را از شیطان و لشکر شیطان حفظش می کند تا سلطه ای بر او نداشته باشند».

ناگفته روشن است که گفتن این کلمات به صورت لقلقه لسان برای این همه پاداش نیست بلکه ایمان به محتوی و تخلّق به آن نیز لازم است.

این حدیث ممکن است اشاره لطیفی به اسماء حسنای خداوند بوده باشد که مبدأ حاکمیت و مالکیت او بر عالم هستی است. (دقت کنید)5

کسی که هر صبح و شام ده بار این کلمات را تکرار کند خداوند شش پاداش به او می دهد که یکی از آنها را این می شمارد که خداوند او را از شیطان و لشکر شیطان حفظش می کند تا سلطه ای بر او نداشته باشند.2ـ ذکر یا فتّاح:

در بعضی از روایات روی ذکر (یا فتّاح) برای حل مشکلات تکیه شده است، چرا که این صفت بزرگ الهی که به صورت صیغه مبالغه از «فتح» آمده بیانگر قدرت پروردگار بر گشودن هر مشکل و از میان بردن هر اندوه و غم، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پیروزی است در واقع جز او فتاح نیست و «مفتاح» و کلید همه درهای بسته در دست قدرت او است».

واژه «فتح» به طوری که «راغب» در «مفردات» می گوید: در اصل به معنی از بین بردن پیچیدگی و اشکال است، و آن بر دو گونه است: گاهی با چشم دیده می شود، مانند گشودن قفل، و گاه با اندیشه درک می شود مانند گشودن پیچیدگی اندوه ها و غصه ها، و یا گشودن رازهای علوم و همچنین داوری کردن میان دو کس و گشودن مشکل نزاع و مخاصمه آن ها.6

3ـ ذکر یونسیّه:

وقتی حضرت یونس(علیه السلام) خیلی زود متوجه ماجرا شد، و با تمام وجودش رو به درگاه خدا آورد، و از ترک اولی خویش استغفار کرد و در پیشگاه مقدسش تقاضای عفو نمود.

در اینجا ذکر معروف و پر محتوایی از قول یونس(علیه السلام) نقل شده که در آیه87 سوره انبیاء آمده، و در میان اهل عرفان به ذکر «یونسیّه» معروف است: «فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَن لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ; او در میان ظلمت های متراکم فریاد زد که معبودی جز تو نیست، منزهی تو، من از ظالمان و ستمکاران بودم بر خویشتن ستم کردم و از درگاهت دور افتادم، و به عتاب و سرزنش تو که جهنم آتش سوزانی برای من است گرفتار شدم.

این اعتراف خالصانه و این تسبیح توأم با ندامت کار خود را کرد و همان گونه که در آیه88 سوره انبیاء آمده «فَاستَجَبنالَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ; ما دعاهای او را اجابت کردیم و از غم و اندوه نجاتش دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات می دهیم»7

4 - ذکر لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ:

در تفسیر مجمع البیان،8 آمده است که: یکی از یاران پیامبر(صلی الله علیه وآله)بنام «عوف بن مالک» بود، دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند او به محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و از این ماجرا و فقر و تنگدستی شکایت کرد، فرمود: تقوا را پیشه کن و شکیبا باش و بسیار ذکر لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ، را بگو، او این کار را انجام داد، ناگهان در حالی که در خانه اش نشسته بوده فرزندش از در، درآمد، معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده، و حتی شتری از دشمن را نیز با خود آورده بود.9

و حقیقت ذکر:

در یاد خدا بودن و پیوسته در قدم ها و حرکات و اعمال خود خدا را فراموش نکردن است، و اثر این گونه ذکر، اطاعت پروردگار و از صراط عقل و دین بیرون نرفتن و از تکالیف الهی و از اوامر و نواهی پیروی کردن و وعد و وعید و ثواب و عقاب را در نظر گرفتن و از معاصی و راههای خلاف دوری کردن است.

آری وظیفه سالک این است که: همیشه خطاها و معاصی و بدی ها و جهات ضعف و عیوب و نواقص خود را ببیند، و این دیدن از دو راه حاصل می شود:

اول - به واسطه توجه به جزئیات و خصوصیات اعمال و کارهای خود در مقابل عظمت و جلال حق و هم نسبت به حقیقت وظائف خود به آن طوری که لازم است، که در این صورت همه را ناقص و معیوب خواهد دید

دوم - از لحاظ توجه به لطف و احسان و کرم و مهربانی و فضل و نعمتهای فعلی و گذشته حق تعالی است که; در قابل این الطاف نامتناهی، آنچه به جا آورده و یا انجام داده شود، همه ناقص و کم و بی ارزش خواهد بود.

و اندرین صورت شماری بس حقیر

طاعت خــود گــر چه بنمایــد کثیــر

کی بود لایـق زما کار حســن

در بر الطاف وفضل ذو المنن

این است که چون به این دو قسمت توجه بیشتر شود; بر خضوع و محبت و خشوع و بندگی و معرفت و حیاء و تواضع و انکسار انسان افزوده می شود.

ثنا گفتن پروردگار متعال خود را تکوینی است، و ذکر هم أعم از تکوینی و لفظی و ثنا و غیر آنها می باشد. پس أثناء پروردگار عبارت از خلق و تدبیر و نظم و تقدیر و رحمت و سایر صفات فعلیه او است که هر یک دلالت کامل بر مقام عظمت او دارد، و أثناء لفظی بندگان هرگز به کمترین حدّ آن نرسد.

پس در این جمله شریفه: رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) ذکر خود را (لا احصی ثناء) که ذکر خالص است نفی فرموده، و تنها ارزش و واقعیت را به ذکر پروردگار (أثنیت علی نفسک) قائل شده است. آری این ذکر اگر چه در مرتبه اول به طور تکوین و به حدّ تمام از جانب پروردگار متعال است که خود را با آن صفات فعلی معرفی فرموده است، ولی در مرتبه دوم که بندگان خدا به آن مقامات متوجه شده و اطلاع پیدا می کنند، از جانب آنان صورت گرفته، و عنوان ذکر قلبی و توجه باطنی و یا ذکر لفظی دارد.10

تخلیص: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۱۹ - ۰۴:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)