خاک سرد
کفنی سخت و سفید
ترمه ای رنگارنگ
- دخترک این پدرت!
پدرم کو؟
در این تخت سفید؟
این پدر نیست
پدرم می آمد
برق خوشحالی ما
از چشم ها پیدا بود
مادرم شیدا بود
پدرم می آمد
شور بر می گشت در خانه مان
...
جلویم
روی زمین
آدمی خوابیده
همه در حال نماز
- لا اله الا الله..
نبریدش به خدا
پدرم را.. بابااااا!
...
خاک بود و خاک بود
قبر های گودٍ گود
پدرم آوردند
روی او بوسیدم
ترمه را بوسیدم
به تنش دست زدم
دست زحمت کش او پیدا بود
رعشه آمد به تنم
این حقیقت بود:
یک جنازه پدرم
من نگاه می کردم
تن بی جان پدر
چند مرد یادم نیست
که که بودند ولی
سر و پای پدرم را
مثل الوار (!) گرفتند
نهادند در گور
کفن از صورت او برداشتند
پدرم پیدا بود
باورم شد پدرم رفت
صورتش زیبا بود
سر بی جان به کنارش افتاد
...
- باز مو های شما سیخ شده!
- دخملم !صافش کن
دست بر موی سیاهش
می کشیدم پر مهر
....
پدرم در گور بود
خرمن موی سیاهش دور بود
بر هوا ماند معلق مو ها
عینکت کو پدرم؟
...
صورتش پوشاندند
سنگ ها چیدند بالای سرش
خاک ها را ریختند
- خاک بر سر بکن ای طفل یتیم!
خاک بر سر ریختم