فراموش کردم
رتبه کلی: 289


درباره من
السلام علیک یا علی بن ابیطالب اسدالله الغالب
در عمق عالم صراط به صورت شخص نمود دارد
به هر حال خداوند انسان را در عدل، در أحسن تقویم و در بهترین جایگاه ها یعنی بهشت (یا بر صراط) خلقت فرموده است ولی به دلایلی انسانها به قوانین لیل دنیا هبوط داده شده اند. انسان در بهشت و برای بهشت خلق شده بود ولی به دلیل مانع و آفت بزرگی به نام ابلیس(لع) که بر سر راه آدم(ع) و بر سر مسیر برنامه های مُلک خداوندی به وجود آمد، خداوند مشیّت خود را بر این قرار داد که بنی آدم مسیر جبهۀ دنیا را به پیش بگیرند. ابلیس(لع) پس از تکبّر و سر باز زدن از فرمانبرداری آدم(ع)، از خداوند مهلت می خواهد و خداوند هم به او تمام لیل دنیا را مهلت می دهد. ولی خداوند به بهانۀ مهلت دادن به ابلیس(لع) تغییرات عوالمی را ایجاد می کند که سرانجام و ثمرۀ این تغییرات عوالمی هبوط آدم(ع) به دنیا و زایل شدن بهشت ایشان شد. به عبارت دیگر خداوند چگونگی ظهور صراط و بهشت را تغییر می دهد و آن را به صورتی و در ارتفاعی قرار می دهد که شیطنت شیاطین به آن راه نداشته باشد. بله، خداوند بعد از عدم سجدۀ ابلیس(لع) بر بشر، برای اولین بار صراط را مستقیم می کند و می فرماید: «قالَ هذا صِراطٌ عَلی مُستَقیمٌ، إِنَّ عِبادی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الغاوینَ».[1] اگر صراط به صورت بهشت نمود داشته باشد، و شیاطین هم وجود داشته باشند، امکان این هست که آنها روزنه هایی برای ورود به بهشت پیدا کنند و این یعنی وجود آفت و ناپاکی در بهشتی که سرتاسر باید سلامت و امنیت باشد؛ و آنچه در که ماجرای بهشت آدم(ع) رُخ داد همین بود که خود این موضوع یکی از درسهای ماجرای آدم(ع) است. یعنی تا زمانی که بدان و بدی ها به طور کامل نابود نشده اند، بهشتی نمی تواند نمود داشته باشد.[2] لذا خداوند از همان ابتدایی که ابلیس(لع) دشمنی خود را آشکار می کند چنین ماجرایی را قرار می دهد و بهشت و صراط را در عمق عالم به صورت صراط المستقیم قرار می دهد. یعنی صراط تا این زمان مستقیم نبود؟ باید گفت که مستقیم کردن صراط به معنای جاده کشی یا ایجاد راهی صاف در عمق عالم نیست! بلکه به این معناست که خداوند صراط را قائم قرار داد. به چه چیزی؟ به آدم(ع). مانند درخت مویی که زیر آن قیّم یا ستونی زده می شود تا قائم بماند و مستقیم شود. مستقیم کردن صراط از زمان آدم(ع) انجام شد یعنی تمام صراط به وجود آدم(ع) قائم شد و همۀ جایگاه ها و شئون با آدم(ع) و به وسیلۀ آدم(ع) تعریف، مشخص و اِعمال می شود. از جمله تغییرات عوالمی دیگری که خداوند به بهانۀ عدم سجدۀ ابلیس(لع) ایجاد می فرماید، مخصوص کردن اسم «اَلغَفُور» و «الرَّحیم» برای انسان هاست تا از مجرای اسم «اَلغَفُور» از ظلمات اشتباهات و گناهان بالا بیایند و با اسم «الرَّحیم» آنقدر اوج بگیرند و بالا بروند تا بتوانند بر صراط قرار بگیرند.[3]

اگر صراط المستقیم یعنی مجموعه جایگاه ها و شئون حقّی که خداوند قرار داده است تمام این شئون و جایگاه ها را خلیفة الله مجرائیّت می کند و وضع می کند. لذا از زمان آدم(ع) اگر کسی بخواهد که بر صراط المستقیم قرار بگیرد باید به سوی خلفای الهی بیاید، چرا که آنها صراط المستقیم می باشند، وجود آنها «صراط أقوم» است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «أنَا الصِّراطُ المُستَقیم»،[4] یا در ادعیه می خوانیم که «أَنتُمُ الصِّرَاطُ الأَقوَم».[5]

تمام این مسیر را جلو آورده شدیم که به اینجا برسیم که اهل بیت(ع) صراط هستند و خداوند این موضوع را در قرآن به وضوح بیان فرموده است. آنجایی که می فرماید: «یس، وَ القُرآنِ الحَکیمِ. إِنَّکَ لَمِنَ المُرسَلینَ. عَلی صِراطٍ مُستَقیمٍ».[6] بله، علی ابن ابیطالب(ع) صراط المستقیم می باشد. وجود ایشان همان بهشت خداوندی است و همۀ شئون و جایگاه ها در وجود علی(ع) تعریف می شود، با علی(ع) سنجیده می شود و به وسیلۀ علی(ع) جَعل می گردد؛ «عَلی هُوَ الصِّراطُ المَستَقیم».[7]

در آیات پایانی سورۀ تکویر نیز این موضوع به زیبایی بیان شده است: «فَأَینَ تَذهَبُونَ»، پس به کجا میروید؟ «إِن هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمینَ»، «لِمَن شاءَ مِنکُم أَن یَستَقیمَ»؛ او ذکر است، برای هر کسی که می خواهد قائم شود، مستقیم شوند و در بهترین جایگاه ها قرار بگیرد. این «هُوَ» به امیرالمؤمنین(ع) بر می گردد[8] و به وسیله ایشان است که عالمیان مستقیم می شوند و بر صراط قرار می گیرند.

ظهورات مختلف صراط
«صراط» قبل از هبوط به صورت بهشت نمود داشت که بهشت وجود اهل بیت(ع) است. پس از آن، در لیل دنیا به صورت «صراط المستقیم» ظاهر شد که آن وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) می باشد. در آخرالزمان به صورت «صراطِ السَّوِیّ» خواهد بود که وجود امام مهدی(عج) است.[9] از آنجا به بعد نیز به صورت «دارُ السَّلام»[10] یا «جَنَّةٍ عَرضُهَا السَّماواتُ وَ الأَرض»[11] خواهد بود که باز وجود نازنین و مبارک و مقدس اهل بیت(ع) می باشد. پس از آن نیز «صِراطِ الجَحیم»[12] هم داریم که آن نیز نمود غضب اهل بیت(ع) می باشد.

صراط یعنی ولایت امیرالمؤمنین(ع)
در ابتدای متن گفته شد که طبق آیۀ 161 سورۀ انعام صراط المستقیم یعنی دین قَیِّم و یا ملّت ابراهیم حنیف! الآن با توجه به توضیحاتی که داده شد صراط المستقیم ولایت اهل بیت(ع) و هر آنچیزی که امام و ولیّ عالم می فرماید. در این صورت دین قَیِّم و ملّت ابراهیم حنیف توضیح بیشتر و نمود صراط المستقیم در دنیا می شود.

همچنین زمانی که در سورۀ حمد می خوانیم: «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم»، قسمت دوم، توضیح قسمت اول می باشد؛ «اَلَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم» همان «مُستَقیمونَ عَلَی الصِّراط» می باشند یا صراط المستقیم همان جایی است که نعمات خداوندی بر آن قرار دارند. نعماتی که خداوند در بهشت برای انسان در نظر دارد از مسیری نزدیک تر، راحت تر و سریع تر به نام صراط المستقیم در اختیار انسان ها قرار می دهد. یعنی به جای اینکه انسان ها بخواهند مسیر عوالم را تا ملکوت بالا بروند و یا آنقدر منتظر بمانند تا سیر نشئات جلو برود تا بهشتی برپا گردد و صراط ظهور پیدا کند، صراط را مستقیم قرار می دهد و در قالب شخصی به نام خلیفة الله در معرض همگان قرار می دهد. تمام مفاهیم عوالمی ونشئاتی در دنیا در قالب اشخاص نمود دارد و مفهوم صراط و صراط المستقیم نیز اینگونه است. صراط المستقیم همان خلیفة الله است، همان ولیّ الهی است که اگر انسان معرفت صحیح نسبت به او داشته باشد و تحت فرمانبرداری و حرفشنوی او قرار بگیرد این یعنی بر صراط قرار گرفتن.

آنچه که تاکنون در معارف اسلامی تبیین نشده است و جامعۀ تشیّع از نور آن تغذیه نگردیده است، نگریستن به آیات قرآن از منظر اهل بیت(ع) است. تا زمانی که ما صرفاً براساس علم لغت و صرف و نحو به قرآن نگاه می کنیم نمی توانیم به این نتیجه برسیم که همۀ مفاهیم در وجود اهل بیت(ع) قرار دارند و نمی توانیم به ایشان نسبت بدهیم. بله، نمی توانیم در کتابهای تفسیریمان بنویسیم که صراط علی(ع) است!؟

خداوند را به خاطر همۀ عطاهایش که هیچ کدام بر اساس استحقاق ما نبوده است بلکه از لطف و رحمتش است بسیار شکر می کنیم.



وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّم
پسر حزب اللهی

همونیه که تعصب داره، اعصاب هم داره.
همونیه که ریش داره، ریشه هم داره.
همونیه که میل داره ،تحمل هم داره.
همونیه که دوست داره،اما دوست دختر نداره.
همونیه که همیشه فریادش تو گلوش میمونه اما با هر فریادی هم صدا نمیشه.
بعله!!! درکت میکنم "برادر"...
یادت نره در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها
((شهید آوینی))
یا صراط المستقیم (mahdiali )    

با شهرت بازی وارد هیت نشوید

منبع : http://www.ahrabnews.com/vdcd.k0x2yt0sxa26y.html
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۱۴ ساعت 06:34 بازدید کل: 481 بازدید امروز: 296
 
فیرو                                                             به خیل ها لقب «فخرالذاکرین» داده اند؛ اصلا در همین روز و روزگار به هرکسی که چند کلمه می خواند جمعی از سر ندانم کاری یا خدایی ناکرده با انگیزه های دیگر، «فخرالذاکرین» می گویند؛ اما مهم آن است که مردم به فخر بودنش ایمان داشته باشند. حاج فیروز«فخرالذاکرین» ما تبریزی هاست. به قول خودش هشتاد سال است که ساکن این درگاه است. شغل خودش «روفه گری فرش» را حفظ کرده و مداحی را شغل و محل درآمد نمی داند. گفتو    گوی ما با فخرالذاکرین، در خانه قدیمی اش در محله شتربان تبریز انجام شد.

بفرمایید از چه زمانی شروع به مداحی کردید؟
- تقریباً از ۱۸ سالگی شروع به مداحی کردن نموده ام و الان هم که ۷۳ سال دارم همچنان مداحی می کنم. مداحی را از هیئت محله خودمان که بعدها بنام هیئت عزاداران شهدای کربلا شهرت یافت آغاز کرده ام. آن زمان آقای حاج حسن شفیع پور مداح هیئت بود و بعدها آقای غلامرضا شیعه خلص نیز در همان هیئت حضور یافتند.

اساتید شما در مداحی چه کسانی بودند؟
- اولین استادم حاج حسن شفیع پور بود. همچنین از محضر حاج علی شبابی بهره برده ام. بعدها نیز سالیان دراز محضر استاد عابد استفاده کرده ام.

از شعر کدام شاعران بیشتر استفاده می کنید؟
- در بین شعرای فارسی گو از اشعار نیّر تبریزی، فؤاد کرمانی، عمان سامانی و استاد محمد عابد و در نوحه های ترکی از اشعار شعرایی مانند حسین سعدی زمان، ذهنی، ذهنی زاده، شهاب، صافی و صحاف.


مداحی ترکی چه تفاوتی با مداحی فارسی دارد؟
- با توجه به تفاوت زبان و فاصله مکانی یکسری تفاوت های با هم دارند. سبک مداحی تبریز یک جور است و سبک مداحی تهران و مناطق فارس زبان یک جور دیگر. هر کدام زیبایی های خاص خودشان را دارند. اما روی هم رفته مداحی فارسی با توجه به آهنگ و وزن مداحی و صدای مداحان در تعریف و این قبیل چیزها شیرین تر است و مداحی ترکی نیز سوزناک است و از این لحاظ ارزشمند می باشد.

در این بین چه کاری از دست مداحان برمی آید؟
- بایستی به جوانان تفهیم کنند که امام حسین کیست و چگونه می توان ایشان و مکتب شان را شناخت. راه و روش هیئت آمدن چگونه بایستی باشد. گریه کردن برای امام حسین(ع) یعنی مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم و افشاگری ظالم. گریه برای امام حسین(ع) در دنیا ظالمان راشناساندن و به فریاد مظلومان پاسخ دادن است. اگر برای گریه ثوابی هست برای این گریه است نه برای مشکلات خود گریه کردن.

گریه بایستی وسیله ای برای رسیدن به آرمان ها باشد. لازم است در تمام هیئت ها ابتدا مداحان مسائل اخلاقی را به مردم برسانند و بعد مسائل توحیدی و خداشناسی عرضه شود و آنگاه اهداف و آرمان های حضرت اباعبدالله الحسین مطرح شوند. اینکه امام برای چه شهید شده اند؟ در یک کلام مداح بایستی نخست خود براین موارد آگاه باشد تا بتواند نسل جوان را نیز روشن کند. در حقیقت ما با گریه کردن بر مصائب اهل بیت(ع) حس شیعه بودن خود را نشان می دهیم.

هیئت های عزاداری ما امروز با چه آسیب هایی مواجه هستند؟
- متأسفانه امروزه اغلب مداحان فکرشان را بر گریه کردن حضار تمرکز می کنند و این مشکل بزرگی است. مداح بایستی ائمه اطهار را بشناساند، مسائل توحیدی و شرعی را بیان کند، فلسفه گریه بر سیدالشهدا را مطرح نماید و به حاضران در مجالس عزاداری این نکته را تفهیم کند که گریه برای امام حسین برای این است که برنماز خود پایبند بوده و در عمل به واجبات دینی خود پیشرو باشیم.

در بین شعرای نوحه، اشعار کدام شاعر را بیشتر می پسندید؟
- در فارسی اشعار عمان سامانی تا اندازه ای جهت دار، عرفانی و انقلابی هستند و اشعار نیّر و استاد عابد نیز هکذا. و در بین شعرای ترکی نیز اشعار آقای حسین سعدی زمان، ذهنی زاده، شهاب و شأنی برایم بیشتر جذاب هستند.

در یک جمله «مداحی» را تعریف کنید.
- مداحی احیاگری مقام سیدالشهدا، ایستادن در مقابل ظلم و ستم، افشا کردن چهره ظالمان و تفهیم کردن گریه بر سیدالشهدا برای مردم است. هرکس که توانایی و استعداد گریاندن مردم را داشته باشد مالک بر قلوب آنها خواهد بود و این خود یک هنر است. فرقی نمی کند که این هنرمندی با عشر خواندن اتفاق افتد یا با صدا و آهنگ زیبا. هیئت ها امروزه واقعاً مشکلات زیادی را از دوش مردم بر می دارند. جهیزیه می دهند، از نیازمندان دستگیری می کنند و از بدهکاران حمایت می نمایند. الحمدلله که از این قبیل موارد در هیئت های عزاداری زیاد شاهد هستیم.

چه توصیه ای برای شرکت کنندگان در هیئت های عزاداری دارید؟
- به عقیده من نسل جوانی که در هیئت ها حضور می یابند سعی کنند حضورشان فقط به خاطر حضرت سیدالشهدا باشد. بعضاً شاهد برخی مرید بازی ها هستیم از این کارها نکنند. قبل از هر چیز سیدالشهدا و رضایت خداوند رامدنظر قراردهند. در برگزاری مجالس عزاداری، هیئت رفتن و نذری دادن هدف بایستی سیدالشهدا و خدا باشد. شهرت بازی وارد نشود که آدمی دست خالی می ماند. اگر با بصیرت کامل در هیئت های عزاداری حضور یابند. بدون شک نتیجه می گیرند.

در پایان یک خاطره از دوران مداحی گری تان؟
- روزی در هیئت شهدا گمنام بودم. مداحان حاضر در جلسه به حضرت زهرا(س) متوسل شده بودند. بعد از همه، من نیز شروع به خواندن نوحه کردم. مجلس گرم بود و من حال خوبی داشتم. بعد از اندکی بلند شده و ایستاده به خواندن ادامه دادم. حالم عوض شد و چند سیلی به خود زدم. ظهر هنگام نماز که هیئت تمام شد یک نفر مرا به خانه مان آورد. بعد از مدت زمان کوتاهی صاحب خانه و یک نفر که مهندس بود و نمی شناختم خانه ما آمدند. کودکی نیز همراه خود آورده بودند. گفتند این کودک چیزی دیده که می خواهد برایتان بگوید. بچه گفت وقتی شما به صورت تان سیلی می زدید من شاهد بودم که نوری به شکل انسان از در اتاق وارد مجلس شد. اما من صورت اش را ندیدم چرا که خیلی نورانی بود. کنار شما ایستاد. دست اش را به صورت شما می کشید و می گفت صورت تان را سیلی نزنید. وقتی هم شما تمام کردید و نشستید زمین، آن نور هم از مجلس خارج شد و رفت.
این مطلب توسط علیرضا رستمی کیا بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۶/۱۴ - ۱۷:۱۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)