|
volleyballist
(mahdighadimi )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
119 بازدید امروز: 117
توضیحات:
دختر بچه ای معلول شفا گرفته بود ، آوردنش
پرسیدم : چی دیدی میشه بگی ؟ با آرامش خاص گفت ، فقط به پدرم بگو بیاد به پدرش گفت : آقایی نورانی به سرم دست کشید و گفت؛ « به پدرت بگو به خواهرم چیزی نگوید آبرو داری کند » اشک پدر ریخت رو به من کرد و گفت : وقتی دخیل بستم به امام رضا گفتم؛ می خوای دخترمو شفا ندی ، نده... ولی اگه برگردم میرم قم به خواهرت گلایه میکنم... .
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۳۰ ساعت 23:12
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|