سوم مهرماه است دوباره مدارس باز شده و بچه ها رو می بینم که با شور اشتیاق به طرف مدرسه هاشون می دوند یاد زمان تحصیلم می افتم زمانی که در مدرسه پروین اعتصامی درس می خوندم . یه معلمی داشتیم به اسم خانم کیانی اسم کوچیکش یادم نیست .
یه روز دیر رسیدم سر کلاس ، ترس و وحشت اینکه خانم کیانی چه برخوردی باهام می کنه سرتاپای وجودم رو فرا گرفته بود لرزان رفتم طرف در کلاس یه لحظه حس کردم خانم منو دید اما بعدش دیدم نشسته روی صندلیش و سرش هم پایینه و همانطور درس میگه
اجازه گرفتم
خانم سرش رو بلند نکرد و همان طور گفت : بنشین عزیزم
بعد از نشستن هم به صورتم نگاه نکرد
به مرور فهمیدم او هیچوقت تمایل نداره بچه ها رو در حالت ضعف و ترس ببینه
نمیخواد کسی احساس بدی داشته باشه
و اینکارش برعکس رفتار خیلی های دیگه بود که فقط منتظر نابود کردن شخصیت آدم ها هستند .
کتاب سرخ رو باز می کنم می بینم عشقم ، حکیم ارد بزرگ فرموده اند : "دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند" .
به نظرم خانم کیانی یکی از همین دریاهاست .