شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد ...

"موافقین لایک یادتون نره" ﺍﻣﺎ ﻣﺠﺎﺯﻱ ﻧﻴﺴﺖ، ﻭﺍﻗﻌﺎً! ﭘﺸﺘﺶ ﻳﮏ ﺁﺩﻡ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ ﻣﺠﺎﺯﻱ، ﺍﻣﺎ ﻳﮏ ﭘﻮﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺨﻔﻲ ﮐﻨﺪ... ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﻴﻬﺎ ﻭ ﺁﺷﻔﺘﮕﻴﻬﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﺪ... ﻭﻗﺘﻲ؛ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﺳﺮﺍﻏﻢ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ﻭ ﺩﻝ ﺁﺷﻮﺑﻪ ﻫﺎﻳﻢ، ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﭼﻨ...

من یک دختر ایــــرانی ام ... بــــــــدان ..."حــــــوای" کسی نـــــمی شــوم که به "هــــــوای" دیگری برود ... تنهایی ام را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ... ارزان نمی فروشمش... دستـــــ...

...