بالا بودن هزینه ازدواج
بالا بودن هزینه یکی از مهمترین موانع ازدواج در جامعه ما و بویژه در جوامع شهری بشمار میآید، بالابودن مهریه، شیربها، هزینههای مراسم عروسی، مسکن و هزینههای روزمره و... مانع بزرگی بسان هفتخوان رستم را در برابر جوانان جویای ازدواج ایجاد کرده است.
تبلیغ و نهادینه کردن فرهنگ ازدواج گریزی در جامعه
میتوان ادعا کرد که فرهنگ ازدواج گریزی به سبک کنونی در جامعه ما با شکل گیری حرکت کنترل جمعیت شروع شد. پر واضح است که ازدواج فاکتور اصلی افزایش جمعیت است، طرفداران کنترل جمعیت گرچه صراحتاً ازدواج گریزی را تبلیع نمیکردند، اما در لفافه و کنایه، از طریق وسایل ارتباط جمعی دیداری، شنیداری و نوشتاری ذهنیتی را برای جامعه ایجاد کردند که یک جوان یا ازدواج نمیکند و یا خیلی دیر برای ازدواج اقدام میکند.
کمال گرایی
معمولاً در ابتدای بلوغ، به علت قوت غرایز، مهمترین دلیل ازدواج پاسخ گویی به غریزه است و بیشتر افراد کمتر به تشکیل خانواده، ملاکها و چگونگی آن میپردازند. اما به تدریج که فرد از سن بلوغ فاصله میگیرد، هدف ازدواج به جز پاسخ گویی به نیاز جنسی رنگ و بوی آینده نگری و محاسبات مختلف به خود میگیرد. هرچند این تامل و دقت درباره موضوع مهمی مثل ازدواج لازم و ضروری است اما باید دانست کهگاه در سنین بالاتر این دقت جای خود را به وسواس میدهد و نکاتی ریز وگاه بیاهمیت جای مهمی در ذهن فرد پیدا میکند. تجربه نشان داده است چنین افرادی بعد از کاهش نسبی غرایز، تمایلشان را به ازدواج از دست میدهند و به یافتن شریک زندگی مناسب به دید آرزو نگاه میکنند.
روابط عاطفی تمام نشده قبلی
گاهی ممکن است وجود یک رابطه ناتمام در زندگی فرد باعث شود که او از ازدواج سرباز زند. منظور از ناتمام این است که یا هنوز این رابطه وجود دارد و به دلایلی مانند وابستگی زیاد در صورت مناسب نبودن طرف مقابل، آماده نبودن شرایط طرفین برای ازدواج، نارضایتی خانوادهها و... برای ازدواج آماده نیستند. در این صورت دو نفر حتما باید از فردی متخصص در این زمینه کمک گیرند تا بتوانند از بلاتکلیفی خارج شوند و تصمیم محکمی برای ادامه زندگیشان بگیرند.گاه ممکن است رابطه عاطفی در گذشته وجود داشته و به ظاهر تمام شده است اما اثرات آن هنوز بر روح و ذهن باقی مانده و در ذهن و قلب برای ورود فرد دیگری جایی باقی نمانده است. در این مورد نیز ضرورت دریافت کمک تخصصی کاملا احساس میشود تا فرد بتواند زخمهای گذشته را التیام بخشد.
احساس محدودیت
بسیاری از جوانان که قبل از ازدواج روابط جنسی آزاد داشتهاند، ازدواج را نوعی محدودیت میدانند، چرا که باید با ازدواج ارتباطات سابق خود را قطع کنند، و بسیاری از آزادیهای زمان مجردی را به فراموشی بسپارند. منطق آنها این است که با وجود سهولت دسترسی به بازار آزاد جنسی، محدودیت کمتری دارند، تنوع بیشتری دارند، هزینه کمتری دارند، و بخاطر دوری از نق زدنها و جر و دعوای احتمالی زناشویی اعصاب راحت تری دارند.
نداشتن ملاکهای واضح و روشن
گاه نداشتن دانش کافی در زمینه ازدواج و ملزومات آن میتواند مانعی برای ازدواج کردن به شمار رود. فرد از سن نوجوانی به بعد باید کم کم به آیندهاش که بخشی از آن با ازدواج تامین میشود بیندیشد و در ذهن خود ملاکهای روشنی برای انتخاب در نظر بگیرد. هدف از ازدواجش را بداند و بر اساس ملاکهایی که از قبل در ذهن دارد دست به انتخاب همسر آیندهاش بزند. به هر دلیلی اگر این ملاکها و نحوه انتخاب در ذهن فرد روشن نباشد، ازدواج را با مشکل روبه رو خواهد کرد.
توجه افراطی برخی خانوادهها
شکی نیست که توجه و حمایت خانواده بخشی از سلامت روان ما را تامین میکند و لازمه زندگی است، اما اگر این توجه و حمایتها جنبه افراط به خود بگیرد، زمینه ایجاد استقلال در فرد را به تاخیر میاندازد و او را از قبول مسئولیت زندگی مشترک گریزان میکند. در صورت وجود چنین مسئلهای خانواده باید در رفتار خود تجدید نظر کند و هر چه سریعتر زمینه مستقل شدن فرزندان را فراهم آورد.
گریز از مسئولیت پذیری
در ذهن بسیاری افراد ازدواج مساوی است با قبول مسئولیتهای سنگین. این مسئولیتها به قدری در ذهن فرد بزرگ جلوه میکند که با نگرانی و اضطراب از قبول آن سرباز میزند. تا زمانی که وارد عرصه زندگی مشترک نشده و با مشکلات آن روبه رو نشویم، به رشد و پختگی لازم نیز دست نخواهیم یافت. از آن گذشته مانند همه مراحل زندگی انسان، این مرحله هم علاوه بر همه فواید مهم و زیادی که دارد ممکن است مشکلاتی هم به همراه داشته باشد، ازدواج و تشکیل خانواده تجارب لذتبخش و نابی به همراه دارد که در هیچ شرایط دیگری فرد قادر به درک آنها نخواهد بود.
توقعات بالای زوجین از همدیگر
حرکت جامعه ما به سمت صنعتی شدن و زندگی پرزرق و برق و تجملاتی، موجب شد که توقع افراد از زندگی بالا رود، این توقعات خود را در ازدواج بیشتر نشان میدهد، تصور بسیاری از دختران و پسران جوان از ازدواج این است که تا آنجا که ممکن است باید از طرف مقابل باج بگیرند، و تشریک مساعی، همدلی و همدردی در جامعه ما کمرنگ گردیده است.