آخرای ... خسته ... ... .. ... ... ... ... .. ... ، پیام .. ؟؟!! ... هه (Online) یه خنده ی تلخ ... ... ... اون اینطوری شادتره ... عکسشو میبینی ... با خودت میگی ... "خوشبحالش چه خوشگل شدی ..." بعد بغضت ... .... بیخیال .... هیچ کس .... ... بح ... باز میخندی ... همه هم میگن خوشبحالش ... چه زندگی شادی دا...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۰۶ - ۱۰:۴۳ ( 37 نظر , 147 بازدید )

  بعضی وقت‌ها بعضی آدمها بدون در زدن وارد زندگیت میشن. اونقدر خوبن که چشم باز می‌کنی می‌بینی یه فصلی از زندگیت شدن... باهات آفتابی میشن،هر وقت هم دلت ابری شد و گرفت دل اونها هم می‌گیره... بدون اینکه بفهمی فقط دوسشون داری اونقدر بودنشون تو لحظه‌هات پررنگه که دوست دا...
تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۱۸ - ۱۱:۳۳ ( 18 نظر , 157 بازدید )

...
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۲۲ - ۰۹:۲۲ ( 24 نظر , 143 بازدید )

من ماندم و حلقه طنابی در مشت    با رفتن تو به زندگی کردم پشت    بگذار فردا برسد می شنوی    دیروز غروب ، عاشقی خود را کشت...
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۱۱ - ۱۳:۰۳ ( 12 نظر , 165 بازدید )

  مناجات مخاطب خاص من:خدایا خوبان را شوهر دادی و بدان را مخاطب خاص :-)نکند ما به تماشای جهان آمده ایم!!؟؟...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۲۷ - ۰۹:۳۱ ( 39 نظر , 146 بازدید )

  سلامتی دختری که وقتی فهمید وضع مالی دوس پسرش خوب نیست..........باهاش بهم زد که بیشتر از اینا تو خرج نیفته!!باز بگید دخترا بدن...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۲ - ۱۴:۱۶ ( 27 نظر , 140 بازدید )

(((((این خیلی قشنگه بخونید )))))پس از آفرینش آدم…خدا گفت به او…نازنینم آدم…با تو رازی دارم!…اندکی پیشتر آی…آدم آرام و نجیب..آمد پیش!!.زیر چشمی به خدا می نگریست!…محو لبخند غم آلود خدا!…دلش انگار گریست…نازنینم آدم!!!قطره ی اشک ز چشمان خداوند چکید...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۲ - ۰۹:۲۹ ( 43 نظر , 115 بازدید )

  نکند پنجره ای پشت صلیبم باشدنکند میکرفونی داخل جیبم باشدنکند این اس ام اس در جایی ثبت شودنکند گریه پشت تلفن ضبط شودنکند شاهد دعوامان در ماشین استنکند داخل حمام تو را میبیندنکند اسم تو را با دهنش بخش کندنکند راز مرا تلویزیون پخش کندنکند میداند آنچه که من میدانمنکند پس فردا تیتر یک کیهانمنکند ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۲۷ - ۰۹:۱۴ ( 70 نظر , 73 بازدید )

بنده خدا فقط سلام کرد!!!!!!!!!!!! دختری از کوچه باغی میگذشت یه پسر درراه ناگه سبز گشت درپی اش افتاد و گفتا او سلام بعد از آن دیگد اون نگفت او یک کلام دختر اما ناگهان وبی درنگ سوی او برگشت مانند پلنگ گفت با اوبچه پروی خفن میدهی زحمت به بانویی چو من؟ من که نامم هست آزیتای صدر من که زیبایم مث...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۲۶ - ۰۸:۵۲ ( 69 نظر , 69 بازدید )

سلامتی دختری که.................. 3 نصف شب زنگ زد به عشقش......... . . . دید اشغاله.......... نه ناراحت شد نه غصه خورد .................... زنگ زد به اونیکی عشقش....1!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! . . . والا عصر عصر ارتباطاته...
تاریخ درج: ۹۲/۱۲/۱۲ - ۰۹:۱۹ ( 61 نظر , 104 بازدید )