فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3794


درباره من
mahsa هستم میانالی
مهسا عباسی (mahsaabasi )    

داستان کوتاه عشقی

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۱/۰۲ ساعت 20:16 بازدید کل: 564 بازدید امروز: 442
 
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد .......
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۱/۰۲ - ۲۰:۱۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
حامد شیری(goodbay )
۹۲/۰۱/۰۲ - 20:16
مهسا عباسی(mahsaabasi )
۹۲/۰۱/۰۲ - 20:36
یعنی چی؟
موسی اصلانی(aslani49 )
۹۲/۰۱/۰۳ - 01:31
خادم الشهداء(navid-jj )
۹۲/۰۱/۰۳ - 12:10
M..l-SileNt-l(llvll )
۹۲/۰۱/۰۳ - 13:16
علی عراقلویی*(aliaraghloyi )
۹۲/۰۱/۰۳ - 19:10
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)