فراموش کردم
رتبه کلی: 3087


درباره من
سلام چطورین من مهساهستم امیدوارم که ازبودن من درسایتتون ناراحت نشید شکسته نفسی میکنم ادم بذله گویی هستم اگه یه وقت باعث ناراحتیتون شدم ببخشید اگه خواستیدواگه زحمتی واستون ایجادنمیشه شرمنده ها یه نظرهم بذارید مرسی ساغول
mahsa mohamadi (mahsam75 )    

گاهی وقتهاخیلی زود دیر میشود

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۶/۱۵ ساعت 20:51 بازدید کل: 611 بازدید امروز: 135
 

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی

فروشی کار میکرد.

اما به دخترک دراین مورد هیچی نگفت. هر روز به اون

فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت

کردن با اون... بعد از یک ماه پسرک مرد...وقتی دخترک به

خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون

رو به اتاق پسر برد... دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده...

دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد... میدونی چرا گریه میکرد؟ چون

تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به

پسرک میداد .

شاید فردا هیچوقت نیاد و امروز آخرین فرصت باشه برای گفتن

دوستت دارم .

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۶/۱۵ - ۲۰:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (4)