فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 5645


درباره من
malihe************* (mahtab-58 )    

هزارو یک بار عشق

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۳۱ ساعت 09:33 بازدید کل: 484 بازدید امروز: 111
 

یکم بار که عاشق شد، قلبش کبوتر بود و تنش از گل سرخ.
 
اما عشق، آن صیاد است که کبوتران را پر می دهد.
 
و آن باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند
 
 و گل سرخ اش را پرپر کرد.
 
دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود و تن اش از ترمه و ترنم.
 
اما عشق، آن پلنگ است که ناز آهوان و مشک آهوان نرمش نمی کند، پس
 
آهویش را درید و تن اش را به توفان خود تکه تکه کرد؛ که عشق توفان است
 
و نه ترمه می ماند و نه ترنم.
 
سوم بار که عاشق شد، قلبش عقاب بود و تن اش از تنه سرو. اما عشق، آن
 
آسمان است که عقابان را می بلعد و آن مرگ است
 
که تن هر سروی را تابوت می کند.
 
پس عقابش در آسمان گم شد و تن اش تابوتی روان بر رود عشق.
 
و چهارم بار و پنجم بار و ششم بار و هزار بار.
 
هزار و یکم بار که عاشق شد، قلبش اسبی بود از پولاد و آتش و خون
 
 و تن اش از سنگ و غیرت و استخوان.
 
و عشق آمد در هیئت سواری با سپری و سلاحی بر قلبش نشست و عنانش را
 
کشید، آنچنانکه قلبش از جا کنده شد.
 
سوار گفت: از این پس زندگی، میدان است و حریف، خداوند. پس قلبت را بیاموزکه:
 
عشق کار نازکان نرم نیست                            عشق کار پهلوان است، ای پسر

آنگاه تازیانه ای بر سمند قلبش زد و تاخت. و آن روز، روز نخست عاشقی بود.

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۳۱ - ۰۹:۳۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)