فراموش کردم
رتبه کلی: 5043


درباره من
در پی دراز از تنگ مسیر کوچه های تنهایی می گذرم،هوا اینجا سرد است و من چقدر بی حوصله، می خواهم پرواز کنم تا به گستره ی خیال با طوفان پنجه در افکنم و بر صورت باد سیلی زنم، در بندرگاه رویا پهلو گیرم، و زلال دریا را نوازش کنم.
به ناگاه ضربات مرگبار ساعت ندا می آورد که نیمه شب فرا رسید و من مات و مبهوت، تب آلود فقط نگاه می کنم. سکوتی تلخ روح بینوای مرا در می نوردد، سکوتی که سرشار از سخنان نا گفته است،آری (( سکوت سرشار از نا گفتنی ها است)).
مهتاب شب تنهایی (mahtabetanhaee )    

تو زیادی برا من

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۶ ساعت 10:00 بازدید کل: 309 بازدید امروز: 198
 

 

تو رو دوره می کنم شبی هزار بار نازنین

دست از این بهونه های تازه بردار نازنین

موقع خداحافظی چشمامو بستی نبینی

قطره قطره از تو ، تو خودم شکستم نبینی

می دونستم که دل شیشه ای تو می شکنه

می دونم هر چی سرم میاری از رو خواستنه

تو زیادی برا من مثل یه در یا واسه حوض نقاشی

تو فقط برای من باید یه آرزو باشی

که تو رو فقط تو رویاها ببینم همیشه

به خدا بگم:می خوامتوبگه،نه،نمیشه

تو کجا و این منه خسته و درمونده ،کجا

تو کجا و این منه از همه جا رونده،کجا

حیف دسای سفیدت به سیاهی برسه

مرگ شبگرد غزل مرده الهی برسه

تو زیادی برا من مثل یه دریا واسه حوض نقاشی

تو فقط برای من باید یه  آرزو باشی

                       

این مطلب توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۵/۰۶ - ۲۱:۲۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)