فراموش کردم
رتبه کلی: 5043


درباره من
در پی دراز از تنگ مسیر کوچه های تنهایی می گذرم،هوا اینجا سرد است و من چقدر بی حوصله، می خواهم پرواز کنم تا به گستره ی خیال با طوفان پنجه در افکنم و بر صورت باد سیلی زنم، در بندرگاه رویا پهلو گیرم، و زلال دریا را نوازش کنم.
به ناگاه ضربات مرگبار ساعت ندا می آورد که نیمه شب فرا رسید و من مات و مبهوت، تب آلود فقط نگاه می کنم. سکوتی تلخ روح بینوای مرا در می نوردد، سکوتی که سرشار از سخنان نا گفته است،آری (( سکوت سرشار از نا گفتنی ها است)).
مهتاب شب تنهایی (mahtabetanhaee )    

دل

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۱ ساعت 22:43 بازدید کل: 438 بازدید امروز: 235
 

 

 

سراپا اگر زرد و پژمده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم

اگر دشنه دشمنان ، گردنیم
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم

گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم

دلی سر بلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم

 

 

کاش این زمانه زیر و رو شود
رویخوش به ما نشان نمی دهد

 
یک و جب زمین برای باغچه
یک دریچه اسمان نمی دهد

 
هیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیه ای به رایگان نمی دهد

این مطلب توسط میلاد حیدری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۵/۰۲ - ۰۱:۳۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات