فراموش کردم
رتبه کلی: 5043


درباره من
در پی دراز از تنگ مسیر کوچه های تنهایی می گذرم،هوا اینجا سرد است و من چقدر بی حوصله، می خواهم پرواز کنم تا به گستره ی خیال با طوفان پنجه در افکنم و بر صورت باد سیلی زنم، در بندرگاه رویا پهلو گیرم، و زلال دریا را نوازش کنم.
به ناگاه ضربات مرگبار ساعت ندا می آورد که نیمه شب فرا رسید و من مات و مبهوت، تب آلود فقط نگاه می کنم. سکوتی تلخ روح بینوای مرا در می نوردد، سکوتی که سرشار از سخنان نا گفته است،آری (( سکوت سرشار از نا گفتنی ها است)).
مهتاب شب تنهایی (mahtabetanhaee )    

منو باش

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۲ ساعت 10:13 بازدید کل: 272 بازدید امروز: 101
 

منو باش که یادگاری رو چه دیواری نوشتم

طعم لحظه های خوبو ، تو چه خوابی جا گذاشتم

منو باش که این حوالی ، دلمو به کی سپردم

داد می زد دوسم نداره ، اما من براش می مردم

چه خیال خامی کردم ، دلمو دادم به دستش

اونم از بخت بد من ، بی هوا زد و شکستش

نمی فهمید همه دنیام ، تو حصار خنده هاشه

واسه لحظه های عمرم ، دوست دارم همیشه باشه

هر چی احساس قشنگ بود همه رو زدم به نامش

سند قلبمو دادم ، تا یقین کنه می خوامش

هی براش ترانه گفتم  اما انگار که نه انگار

با یه لبخند دروغی منو می گذاشت سر کار...

 

این مطلب توسط مریم یعقوبی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۵/۰۲ - ۱۶:۵۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)