فراموش کردم
رتبه کلی: 5043


درباره من
در پی دراز از تنگ مسیر کوچه های تنهایی می گذرم،هوا اینجا سرد است و من چقدر بی حوصله، می خواهم پرواز کنم تا به گستره ی خیال با طوفان پنجه در افکنم و بر صورت باد سیلی زنم، در بندرگاه رویا پهلو گیرم، و زلال دریا را نوازش کنم.
به ناگاه ضربات مرگبار ساعت ندا می آورد که نیمه شب فرا رسید و من مات و مبهوت، تب آلود فقط نگاه می کنم. سکوتی تلخ روح بینوای مرا در می نوردد، سکوتی که سرشار از سخنان نا گفته است،آری (( سکوت سرشار از نا گفتنی ها است)).
مهتاب شب تنهایی (mahtabetanhaee )    

گل اشکام

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۲ ساعت 12:03 بازدید کل: 275 بازدید امروز: 168
 

گل اشکامو کسی از لب گونه هام نچید

وقتی از اینجا می رفتم کسی قلبش نتپید

موقع رفتن من هیچ کسی دس تکون نداد

حتی جاده راهمو درست بهم نشون نداد

من به دنبال بدیهای همه خوب اومدم

لای این همه رفیق چقد غریبه می زدم

بد جوری دلم واسه خودم می سوزه این روزا

منه دل خسته با سر در گمیام برم کجا ؟

گل اشکام دیگه پژمرده شدن رو گونه هام

تا ته این سفر و می رم و هیچ وقت نمیام

 

این مطلب توسط مریم یعقوبی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۵/۰۲ - ۱۶:۵۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)