فراموش کردم
رتبه کلی: 5043


درباره من
در پی دراز از تنگ مسیر کوچه های تنهایی می گذرم،هوا اینجا سرد است و من چقدر بی حوصله، می خواهم پرواز کنم تا به گستره ی خیال با طوفان پنجه در افکنم و بر صورت باد سیلی زنم، در بندرگاه رویا پهلو گیرم، و زلال دریا را نوازش کنم.
به ناگاه ضربات مرگبار ساعت ندا می آورد که نیمه شب فرا رسید و من مات و مبهوت، تب آلود فقط نگاه می کنم. سکوتی تلخ روح بینوای مرا در می نوردد، سکوتی که سرشار از سخنان نا گفته است،آری (( سکوت سرشار از نا گفتنی ها است)).
مهتاب شب تنهایی (mahtabetanhaee )    

من و تو

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۰۲ ساعت 22:59 بازدید کل: 144 بازدید امروز: 87
 

خداییش اینطوری بود حالو روزم

خداییش حقمه اگه بسوزم

منو از دسته حرفات خسته کردی

خداییش بد منو وابسته کردی

آخه تو مشکلم رو میدونستی

خداییش تو می خواستی می تونستی

جوابه مهربونیمو ندادی

نگو نه قدرمو نمی دونستی

منو از دسته حرفات خسته کردی

خداییش بد منو وابسته کردی

جووونیمو ازم راحت ربودی

خداییش اون که میگفتی نبودی

انصافاً تو رفاقت کم گذاشتی

منه عاشق رو اصلاً دوست نداشتی

دل تنهام که رسماً بود با تو

خداییش مشکل از من بود یا تو

حالا که رفتی و از من جدایی

سوالم اینه حقم بود خدایی؟

خداییش حقمه تو اوج دردم

پیشم باشی و دنبالت بگردم

بهم عاشق شدن رو یاد دادی

چقدر زود منو دست باد دادی

خداییش ساده بودم می دونستم

زیادی تو رو سرتر می دونستم

منو از دسته حرفات خسته کردی

خداییش بد منو وابسته کردی

جووونیمو ازم راحت ربودی

خداییش اون که میگفتی نبودی

انصافاً تو رفاقت کم گذاشتی

منه عاشق رو اصلاً دوست نداشتی

دل تنهام که رسماً بود با تو

خداییش مشکل از من بود یا تو

 

این مطلب توسط مریم یعقوبی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)