همیشه خداگفته ام نیروی سوال سرکش وقهاراست وگاه تازیانه وارسبب آزارتو ودیگرانی می شودکه سوال
باطبع شان سازگارنیست!صایب تبریزی گفته: گروهی که زتلخی سوال واقفند
فرصت به لب گشودن سایل نمی دهند!
سوال این یک لاقبا اینست:"بیداری خوب است؟"
شایداستادروح پروری تراازخواب غفلت یاهرچه می نامیش بیدارت کند زیرو زبرگردی. چون بازی که کبک ضعیف
راباخود به سینه آسمان می برد ودریچه جدیدی رابسویش می گشاید؟یاحکایت مولانااز ماجرای قوم "سبا"وقتی
شمایی ازحقیقت رادرمی یابند غمگنانه می نالند:
طوطی نقل شکربودیم ما مرغ مرگ اندیش گشتیم ازشما !
اضلا این بیداری حالشان رابه غایت بدمیکند.ویاحال "اصحاب کهف"راچه می گویی وقتی رمزورازخوابشان عیان
می شود میل به نهان شدن درآنهاشدت می یابد و الدنیاسجن المومن دروجودشان فوران می کند وازدرگاه
پروردگارطلب خواب ابدی وازلی میکنند!
این جهان زندان وما زندانیان حفره کن زندان و خودرا وارهان .
عجبا !حتی بیداری برای "جوانمردان"هم خوشایند نیست !و مولانا گوید:
هرکه اوبیدارتر پردردتر هرکه اوآگاه تررخ زردتر !
این باب شرحش حدیث هفتاد من کاغذ مثنوی است.اما هنوزاین صدادرگوشم طنین انداز است:
چند درخواب رود عمرتو ای بی پروا آنقدرخواب نگه دارکه درگورکنی !
خواب یابیداری ؟بی تردید قصه ها وروایت های غریبی درئم و مدح خواب وجود دارد که گفته اند:
هست اندرصورت هرقصه ای نکته دانان رازمعنا حصه ای !