یک عمر جک گفتی سکوت کردم,..... گفتی حرفی نزدم
بیگانه حمله کرد بابک را دادم,جنگ شد باکری ها را دادم..
رضا زاده و دایی و ساعی، شادی را به خانه هایتان اوردند
...ولی باز گفتی و گفتی گفتی..
هموطن! اینبار نه از جنگ خبر است نه از چیز دیگری!
خانه ام ویران شده,پدر و مادر...