فراموش کردم
رتبه کلی: 92


درباره من
سلام به دوستان میانالی

مجید رجایی
از اصفهان
شهر پیربکران


----------------------------------------------------------------------------------

خدایا...

به هر که میوه سنگین عشق میدهی. شاخه وجودش را میشکنی...
تو خود مرهم شاخه های شکسته باش...

-------------------------------------
خدایا ترا غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم
ترا بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم
ترا وفادار دیدم و هر جا که رفتم باز گشتم
ترا گرم دیدم و در سردترین لحظه هابه سراغت آمدم
تو مرا چه دیدی که وفا دار ماندی؟
-----------------------------------
یا صاحب الزمان

صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه نیاید چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه بیاید چه کنم ؟

اللهم عجل لولیک الفرج

-------------------------------------
امام زمان
گاهی خیال میکنم از من بریده ای
بهتر ز من برای دلت برگزیده ای
از من عبور میکنی و دم نمیزنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای
یک روز میرسد که به آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای


-------------------------------------

همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن
همه ساله از پی حج سفر حجاز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا قسم که کس را ثمر آن قدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن

------------------------------------
پاکی از دنیای ما هرچند رفت خوب های ما همه دربند رفت
آن قدر دنیا سیاه و تیره شد کز لب محبوبه ها لبخند رفت
ما فقط خواهان اهریمن شدیم (ما) نگشته آمدیم و(من) شدیم
آن قدر مغرور و ازخود بی خبر چشم بستیم و اسیر تن شدیم
مااسیردست شیطان های مات آدمکهایی به شکل یک ربات
هرچه دنیاگفت تسلیمش شدیم یادمان حتی نیامد از ممات
فاصله تا بد شدن باریک بود روز رفتن تا بدی تاریک بود
راحت و ارزان تبه کردیم ما آنچه که روزی ملاک نیک بود

-------------------------------------
خدایا به قدر تمام مهربونیهات دوستت دارم ....به قدر تمام بزرگیت کوچیکتم ...و به قدر تمامی خوبیهات ازت میخوام تا کمکم کنی که خوب باشم ...آمین
مجید رجایی (majed20 )    

خالی بندی در حد تیم ملی...

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۱۶ ساعت 22:26 بازدید کل: 1743 بازدید امروز: 182
 

 

 

خالی بندی در حد تیم ملی...

 

بین ایرانی ها یه مسابقه مهارت شمشیر زنی میذارن . بعد از مسابقه خبرنگار با
سه نفر اول مصاحبه می کنه ....**اول میره سراغ نفر سوم:**شما چی شد که نفر سوم

شدی؟**نفر سوم یه نگاه به خبرنگاره میندازه، بعد یه مگس رو تو هوا با شمشیر دو
نصف میکنه .....**خبرنگاره میره سراغ نفر دوم .**نفر دوم هم یه مگس به خبرنگار
نشون میده با شمشیر تو هوا دوتا بالشو میزنه ....**خبرنگار هاج و واج می مونه
که نفر اول چه شاهکاریه ؟**به نفر اول که غضنفر بوده میگه شما چه مهارتی نشو ن
دادی؟ غضنفر یه مگس نشونش**میده با شمشیر تو هوا مگس رو میزنه...مگسه اول
میفته زمین بعد بلند میشه دوباره**پرواز میکنه...**خبرنگارمیگه ...این که رفت!*
*غضنفر میگه رفت ... ولی دیگه هیچوقت بچه دار نمیشه ....

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۱۶ - ۲۲:۲۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)