اشک بر جرم وگناه بیشمار
لیله قدر و شب عید دل است ...
فیض حق بر بندگانش کامل است
لیله قـدر و خـدای مهربان ...
بگذرد از اشتباه بندگان
لیله قدر و شب ذکر و دعـاست .. .
وقت رفتن تا نجف ، تا کربلاست
در سحرگاهش خدا را بنگرید ...
یوسـف آل عبا را بنگرید
دل به هم داده به هم مونس شوید ...
تـا فدای زاده نرجـس شوید
تا بیاید انتظار مـا به سر ...
قدر بشناسید این وقت سحر
وه چه خوش گفته رسول کردگار ...
افضل الاعمال باشد انتظار
انتظاری که نبی فرموده چیست؟ ...
منتظر در مَنظر آن یار کیست؟
منتَظِر باید به راه منتَظَر ...
بگذرد از هستی و از جان و سر
گر بـیاید آن امام با وفـا ...
در میان جمع ما پرسد
ز ماکو نشان شیعگی شهرتان؟ ...
تا نمایم من دعایی بهرتان
خویش را در مهلکه انداختید ...
چون امام خویش را نشناختید
گوییا درس جدیدی خوانده اید ...
غافل از رسم شهیدان مانده اید
زود آدمهای دنیایی شدید ...
با گناه خود پذیرایی شدید
رفت از یاد شما آن روزها ...
گریه ها و ناله ها و سوزها
دوری از راه سعادت می کنید ...
غفلت از شوق شهادت می کنید
یک نفر بی جرم و بی تقصیر نیست ...
این کدورتها که بی تاثیر نیست ...