
برای درک جریان اصلاح، باید بدانید که زبان یکی از دو سرگرمی آتاترک بود. سرگرمی دیگر وی تاریخ بود. اشتیاق وی برای ریشهشناسی بیشتر ذوقی بود تا علمی. در میان پیشنهادهای ابتکاریاش شیوهی ریشهگیری asker [عسکر] به معنای سرباز بود - که در واقع از exercitus لاتین و از راه عربی به ترکی آمده بود. وی میگفت این واژه از aşık [اشیک] به معنای «سود» و er [ار] به معنای «مَرد» آمده است: یعنی «مردی که برای کشورش سرمایه است». موردهای دیگر، که شاید بیانصافانه بدو نسبت داده شده، ریشهشناسی ترکی دو نامجای امریکایی است: نیاگارا از ریشهی Ne yaygara! [نه یاگارا!] به معنای «چه هیاهویی!» و دیگری آمازون نیز از Ama uzun! [امّا اوزون!] به معنای «اما دراز است!» شوربختی است که اگرچه وی هیچ چیز را از بحث خوب دوستتر نمیداشت اما هیچ یک از نزدیکانش هرگز بدون نگفت: «پاشا! این بازی بسیار سرگرمکنندهای برای پس از شام است. اما نباید آن را جدی بگیریم. مگر نه؟» بلکه برعکس، آنان نیز همین بازی را ادامه دادند. رییس «انجمن زبان» - که آتاترک به سال ۱۹۳۲ م/۱۳۱۱ خ بنا نهاد - بسیار پیش از دوران درستی سیاسی (political correctness) اعلام کرد که ریشهی واژهی غربی academy [= فرهنگستان] ترکی است یعنی ak adami [آک/آق آدمی] به معنای آدم سپید (آدم خود واژهای عربی است). مقالهی بینامی در مجلهی انجمن توضیح داد: واژهی کهن okan [اُکان] که نام ایزدی بوده، به معنای شاهانه و شکوهمند است. اما واژهای به صورت okan وجود نداشت. واژهای که نویسنده شاید در ذهن داشته ugan [اوگان] بود و معنایش نه شاهانه است نه شکوهمند بلکه نیرومند. اما بدتر آن که ادامه داد و گفت okan ریشهی okyanus (اقیانوس) است که خود وامواژهای یونانی از راه عربی است.
انجمن زبان برای تولید واژههای لازم سه شیوه مقرر کرد تا زبان ترکی از واژگان خارجی مستقل شود: ۱) کشف منبعهای زبان گفتاری، ۲) گردآوری واژههای یافت شده در متنهای کهن، و ۳) اگر نیاز بود، آفریدن واژههای نو از ریشهها و پسوندهای ترکی موجود.
در اکتبر ۱۹۳۲ م/مهرماه ۱۳۱۱ خ کار گردآوری واژهها آغاز شد. هر فرماندار استانی، سرپرست کمیتهای برای این کار شد. وظیفهی وی سازماندهی کار گردآوری واژههایی بود که مردم به کار میبردند. در طول یک سال، بیش از ۳۵ هزار واژههای این گونه ضبط شد. در همین حال، دانشوران فرهنگهای زبان ترکی و بیش از ۱۵۰ متن کهن را زیرورو کردند تا واژههایی را بیابند که از کاربرد افتاده بودند یا هرگز در ترکی به کار نرفته بودند. اینها همه نزدیک ۹۰ هزار واژه شد. در سال ۱۹۳۴ م/۱۳۱۳ خ نتیجههای این فعالیتها در کتابی به نام Tarama Dergisi - [تاراما درگیسی] به معنای «فشردهی جستجو» منتشر شد. اگرچه گردآوردندگان، درستکارانه در برابر برخی از این واژهها که از آنها مطمئن نبودند، نشان پرسش گذاشته بودند اما متعصبان در استفاده از هر واژهای که در این گردآیه بود هیچ خویشتنداری نکردند. برای مدتی نتیجهی این کار آشوب بود. اگر میخواستید قلم را بدون استفاده از واژهی رایج بیان کنید - قلم وامواژهای عربی است - در این گردآیه kalem را مییافتید و از میان yağuş [یاگوش] یا yazgaç [یازگاچ] یا çizgiç [چیزگاچ] یا kavrı [کاوری] یا kamış [کامیش] یا yuvuş [یاووش] یکی را برمیگزیدید. برای akıl (عقل) ۲۶ معادل وجود داشت از an گرفته تا zerey. برای hediye (هدیه) میتوانستید واژهی دلخواه خود را از میان ۷۷ معادل انتخاب کنید. واژهای که در آخر برگزیده شد armağan (ارمغان) بود که در واقع نه ترکی، بلکه وامواژهای قدیمی از زبان پارسی بود.
روزنامهنگاران مقالههای خود را به ترکی عثمانی مینوشتند و آنها را به کسی با عنوان ikameci [اقامهچی؟] میدادند تا وی جایگزینیهای درست را انجام دهد. اقامهچی نسخهای از کتاب «تاراما» را باز میکرد و واژههای عثمانی را با هر معادلی که خودش میخواست جایگزین میکرد. در همان حال، در دفتر روزنامهی دیگری اقامهچی دیگری برای همان واژهی عثمانی معادل دیگری را برمیگزید.
در این زمان آتاترک تصمیم گرفت که اصلاح زبان وارد بنبست شده و راه معقول آن است که همهی واژههای بیگانه را که کاربرد عمومی داشتند و برایشان هیج مترادف ترکی نمیتوان یافت همچنان در زبان ترکی نگه دارند، به شرط آن که بتوان برایشان ریشهشناسی ترکی فراهم کرد. با این تشویق، هر کسی دست به کار شد.
آنان که به جای اختراع ریشهشناسی برای همهی واژههای محکوم عربی و پارسی، صادقانه کوشیدند که جایگزینهای ترکی ناب پیدا کنند، اشتباههای وحشتناکی کردند. برای مثال هیچ معادل ترکی برای واژهی عربی maarif (معارف، آموزش) وجود نداشت. اصلاحگران واژهی eğitim [اگیتیم] را ساختند که میگفتند اسم گرفته شده از فعل باستانی eğitimek [اگیتماک] است به معنای «آموزش دادن». خب، هرگز چنین فعلی وجود نداشت و اگر این تناقض را هم بدانان ببخشید، معنای این فعل اصلا «آموزش دادن» نیست. این فعل، بدخوانی فعل باستانی igidimek [ایگیدیماک] بود به معنای «خوراک دادن (به مردم یا جانوران)» اما این مانع نشد که واژهی eğitim [اگیتیم] واژهی نوین ترکی برای «آموزش» شود. برای millet (ملت)، پژوهشگران هشت احتمال یافتند از آن میان uluş [اولوش] و ulus [اولوس]. اما به اشتباه ulus را برگزیدند. واژهی اصیل ترکی، uluş [همان ایل] بود، گرچه معنای آن «کشور» بود نه «ملت». مغولان آن را قرض گرفتند و تلفظ مغولی ulus را ساختند و بدان معناهای جدیدی نیز دادند یعنی «امپراتوری» و «مردم». در سدهی چهاردهم م/هشتم خ، ترکان دوباره آن را در شکل مغولی ulus قرض گرفتند و تا سدهی هفدهم م/یازدهم خ و دوباره امروز به کار بردند. اصلاحگران نتوانستند پسوند ترکی برای جایگزینی پسوند صفتساز عربی[ و پارسی] «-ی» در «ملی» پیدا کنند. بنابراین پسوند فرانسوی el- و al- را وام گرفتند و millî [میلّی] را با ulusal [اولوسال] جایگزین کردند. حال که برای «ملی» معادلی نیمه-مغولی نیمه-فرانسوی ساخته بودند میتوانستند دست کم ادعا کنند برترپندار (chauvinist) نبودهاند.
اما نام کتابخانهی ملی ترکیه هنوز Millî Kütüphane [کُتُبخانهی ملی] است که بخشی عربی و بخشی پارسی است. یک بار از مدیر کتابخانه پرسیدم: «چه طور شد که کتابخانه از تغییر نام به Ulusal Kitaplık [اولوسال کیتاپلیک] جان به در برد؟» این بانو با لبخند خوشحالی گفت: Millî Kütüphane در اساسنامهی کتابخانه آمده بود و اصلاحگران بدان توجه نکردند وانشاءالله هیچ کس نیز توجه نخواهد کرد.
بسیاری از نوواژهها به درستی از ریشهها و پسوندهای ترکی ساخته شدند برای مثال altyapı [آلتیاپی] (زیرساخت) که جایگزین وامواژهی فرانسوی enfrastrüktür [در فرانسه: infrastructure ] شده و نیز kazı [کازی] (کاوش) و çağrışım [چاگریشیم] (تداعی ایدهها) که جایگزین وامواژههای عربی hafriyat (حفریات) و tedai (تداعی) شدند. اما نوواژههای بسیار فراوانی به درستی ساخته نشدند.
شاید بگویید دلیلی نیست که این اصلاح زبان را فاجعهآمیز بخوانیم. از این گذشته، هر زبانی مجموعهای از قراردادهاست و بیشتر مردم در هر کجا ریشهی واژههایی را که به کار میبرند نمیدانند یا برایشان مهم نیست. یا علاقه ندارند بدانند که آیا واژهای همواره بخشی از زبانشان بوده یا به تازگی به دست انجمن زبانی یا فرهنگستانی ساخته شده است. اما من به ترکان تحصیل کردهای فکر میکنم که واژهی دقیقی را که میخواهند میدانند، اما دودلاند که آن را به کار ببرند یا نه. زیرا آن واژه خیلی قدیمی است و با نوواژهای جایگزین نشده است. یا با یکی از بسیار نوواژهها جایگزین شده که دیمی اختراع شدهاند. برای همین، به جای آن از واژهی فرانسوی یا انگلیسی استفاده میکنند. لازم نیست که فرد ترکی دانشور حرفهای باشد تا برخی از این اختراعها را جانفرسا یابد و تحمل شنیدن آنها را نداشته باشد چه رسد به گفتن آنها.
یک مثال: اصلاحگران واژهی neden [نِهدِن] (از چه) را ساختند که اسم واژهی ne [نِه] (چه؟) است تا آن را جایگزین وامواژهی عربی sebep [سبپ] (سبب) کنند. این اسم یکتا است از این نظر که حالت «ازی» است که هیچ ترکی، صرف نظر از احساسش نسبت به زبان، نمیخواهد آن را به کار نمیبرد. عبارت قدیمی برای «به خاطر آن که» میشد bu sebepten [بو سبپتن] (بدان سبب) . اما ترکان ِ کمی راضی میشوند به جای آن بگویند bu nedenden [بو نهدندن]. و نه راضی میشوند گزینهی دیگر یعنی bu neden nedeniyle [بو نهدن نهدنیله] را بگویند. به همین دلیل همچنان از اصطلاح ترکی عثمانی bu sebepten استفاده میکنند.