درباره من ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند
و نه زان مفلسکان که بز لاغر گیرند . ما از آن سوختگانیم که از لذت سوز آب حیوان بهلند و پی آذر گیرند . نا امیدان که فلک ساغر ایشان بشکست چو ببینند رخ ما طرب از سر گیرند . آنک زین جرعه کِشد جمله جهانش نکُشد مگر او را به گلیم از بر ما برگیرند . هر کی او گرم شد این جا نشود غره کَس اگرش سردمزاجان همه در زر گیرند . در فروبند و بده باده که آن وقت رسید زرد رویان تو را که می احمر گیرند . به یکی دست می خالص ایمان نوشند به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند . پس این پرده ازرق صنمی مه روییست که ز نور رخش انجم همه زیور گیرند . ز احتراقات و ز تربیع و نحوست برهند اگر او را سحری گوشه چادر گیرند . تو دو رای و دودلی و دل صاف آنها راست که دل خود بهلند و دل دلبر گیرند . خَمُش ای عقل عطارد که در این مجلس عشق حلقه زهره بیانت همه تَسخَر گیرند. |
مجید توتونچی اول
(
![]()
برچسب ها:
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|