اینروزها من تمام ارزوهایم را گـــــــــــــــــــــــــــــور میکنم .....
و مینشینم ب سوگ روزهایی که آرزوهایم تمام زندگیم بود
تک تک آرزوهایم را با حضور تو ساختم و الان باید بی دست و مهر تو ب خاک بسپارم
من و این گورستان خاموش،من و این سکوت سهمگین،من و اوج سختی و تنهایی
غیرت مردانه ات کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.......................من هرلحظه در تهاجم نبودنت میجنگم و ارزوهای باکره ام را ب خاک میسپارم تا مبادا در تهاجم غم و وحشت؛پاکی شان را از دست دهند....و تو....
بیخیال هستی از احوال منــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میدانم،روزی میرسد ک ارزوهایم سر ازخاک برون میارند و تو را محکوم خواهند نمود.....شاید آن روز من نباشم ولی میدانمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"میرسد روزی ک بخاطر کاری ک با دنیای من کردی ، ب دادگاه احساس کشیده خواهی شد و ب جرم سرکوب عاطفه های من، ب حبس دل محکوم خواهی شد"
ای نامردترین مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد روزگار
دلنوشته.....شبنم جان
بچه ها خواهشن کپی نکنین....