|
مجید جاخالی
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
160 بازدید امروز: 159
توضیحات:
در میانِ نبودنت
انگشتانی دارم ، برای نوشتن ثانیه های فراریم و چشمهایی که باران را از بَر می خوانند وُ سَری که بی تو درد می کند باید بنویسم از دیاری که نیستی از صدایی که می شنوم در نبودنت از لحنِ مهربانی که جان می گیرم و از توهمِ آغوشت ، رنگ از رویِ ساعتهایم می پَرَد دیوارهایی پر از خط خطی خط خطی های زنی که تو را اینجا ندارد ! پر پر می شوم لبهای ترک خورده ام ، رنگ خون می گیرد از گزیدنِ لحظه ای توهمِ نداشتنت و چشم غره های این خانه ، بر من شلاق می زند درد چه آرام می آید و من چه آرام می میرم در ضربانِ کُندِ بی کَسی در صدایی که صدایم می کند و من بوسه می شوم بر سر و رویِ بودنش حجمِ یک بودنِ کاملا خیالــــــــــــــــــــــــی . . . بیا و مرا برای همیشه از این شهر پر از فریب ببرم همه کس ام ...
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۸/۱۱ ساعت 15:26
برچسب ها:
![]()
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |