فراموش کردم
رتبه کلی: 4201


درباره من
عاشق گیتار 09336124046
دنیای خیالی من وs (maksimos2014 )    

بعد از نزدیک دو ماه

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۷/۱۱ ساعت 20:08 بازدید کل: 176 بازدید امروز: 150
 

 

بعد از نزدیک دو ماه برگشتم ،سک سک کنم وبرم.

 

یک روز خداوند درب خانه ی مارا کوبید ،تند دویدم ودر را باز کردم 

 

 و خودم را در بغلش انداختم

 

باور ناپذیرترین لحظه ی زندگیم بود ،اما الان نمیدانم چرا قهر کرده و

 

هر چه نامه میدهم دیگر در خانمان را نمیزند

 

شاید این بار نوبت من باشد که  در خانه ی خداوند را بزنم

 

ویا شاید نامه هایم به دستش نمیرسد

 

مدت ها بود ذهن کوچک باران درگیر این دریای محبت شده بود

 

 اما دوباره نمیتوانست لمسش کند

 

خیلی گذشت..........

 

تااینکه یک بار تصمیم گرفت به آفتابی که پشت سرش همواره

 

 درخشان است خیره شود.

 

چیز عجیبی دید ،ازمدتها پیش، او انقدر در نور غرق شده

 

 بود که نوررا نمیدیدمی دانید ،

 

آخر .........آن نور ..........

 

دست خدا بود

 

که هرگز باران کوچک را که اکنون طوفان راه می انداخت و گاهی

 

 اوقات از روی شیطنت زمین خدا را خراب میکرد ،رها نکرده بود.

 

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۷/۱۱ - ۲۰:۰۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)