درباره من
نگام کن بی تو داغونم
هوای حس من سرده
غرورم باز لب تیغه
اینم دنیای یک مرده
همون مردی که از دستاش
نیازش رو نفهمیدی
به گرمای تو عادت داشت
ولی با سردی خندیدی
من از دنیای تو دورم
تو از احساس من خسته
ما هردو آخر خطیم
ته این راه بن بسته
تموم زندگیم اینه
خیالت از سرم دوره
یه مردم میشکنه بغضش
یه وقتایی که مجبوره
من ، هرکاری از دستم برمیاد چون
روزای بد رفتن کنار سختیا برد
اونکه مرامشو گذاشت کسی تره خورد نکرد
تو کجای قصه ای آقا تختیا مرد
یکی که دودوتاش هیچ وقت چهارتا نمیشد
واسه چه کسایی چهار پایه میشد
که برن بالا آخرم بندازن چند
اگه درختم نبود بجاش سایه میشد
اون که از دنیا فقط تلخیشو چشید
همیشه میخوره چوب سادگیشو
نه از زیدی خیری برد نه از رفیقای دورش
ته جیب خالی بقل شیپیشای گلش
اینم یه جورشه زندگی با شیب تند
توئم واسه دیدن من حالا هذینه کن
هه ما هردوتامون کنار یه پنجره بودیم
من طلوعو میدیدم
تو قاب کثیفشو
میخوام خالی بشم از عشق
تو فکر کن بی تو آسونه
هوای چشم من صافه
ولی دلتنگ بارونه
پناهم بودیو رفتی
پناه اونیکی باشی
گمت کردم تو این رویا
تو قلب اونیکی جا شی
من از دنیای تو دورم
تو از احساس من خسته
ما هردو آخر خطیم
ته این راه بن بسته
تموم زندگیم اینه
خیالت از سرم دوره
یه مردم میشکنه بغضش
یه وقتایی که مجبوره
یه گوشه خیره بازم قفل فندک
یه خنده مصنوعی یه شاهو دلقک
یه خیال پوچ رو فاز فردایی که نشد
یه ذهن خسته زندگی زیر غلطک
یکیو خواستیم طرف آبجی همه شد
من بد بودم تو ببخش زیادو کمشو
همچی بده وقتی از کسی خبری نیست
من درد داشتم رفیقم تو خوشی خفه شد
همیشه خواستم شاد باشن همه
چه حاج خانوم چه اونکه داداشه گلمه
هرکی دلو شکوند گفتم فدا سرش
تو خودت بودی رفیق اینا تاثیر خودمه
اون از عشقی که با آدم مایه داره پرید
مارو نشناخت چون سوار یه آهنه دو دره
وقتی با قرص آرام بخش عصبی تر شیم
اونوقت خیلی چیزا آروم مخت میکوبه یه سره
هه..چی فکر میکردیم چی شد
ما کاشتیم هرچی کی برد