فراموش کردم
رتبه کلی: 1092


درباره من
سلام.

بهتره اول از خودم بگم :

تو بیمارستان به دنیا اومدم.

از بچگی بزرگ شدم.

چند سال سن دارم.

تو دوران کودکیم بچه بودم.

با رفیقام دوست شدم.

به دوست داشتن علاقه دارم.

شبا اگه بخوابم خواب میبینم.

تو خونمون زندگی میکنم.

تا حالا نمردم

ولی کم کم دارم می میرم.

همه میگن یه آدمم...

دست و پا و چشم و گوش

و ما بقی حواس رو هم دارم...

از همه مهمتر

یه دل ساده مهربون دارم که

گناهش بیگناهیه...

که نمیخواد باور کنه

آدما ممکنه همشون مثل خودش نباشن

ممکنه پشت سایه هاشون

خنجری داشته باشن برای دریدن

آدمهایی که صادقانه دروغ میگویند

و خالصانه خیانت میکنند...

آدم هایی که

در حین اینکه تورا میبوسند

طناب دارت را میبافند








































***********
































































آدم خاصـ__ـی نیســ__ـتم

مخاطــ__ــب خاصی هــ__ــم ندارم

فقـــ__ــط حس خاصـ__ـی دارم

صـ__ـبورم و عجــ__ـول
.

سنگــ__ـیـن ....مغــ__ــرور

بخاطــ__ــر کسی هــ__ـم خودمو تغیـ__ـیر نمیدم


حوالــ__ـی ما توقـ__ـف ممنوع اســ__ـت





---lOoOoOneliness cell--- (man001 )    

سیاه قلم

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۶/۲۷ ساعت 13:32 بازدید کل: 149 بازدید امروز: 148
 

 

 
 ه
نام اون خدای بالا و روزای خوب
 
همه چی تو شعاع نور

سگ دو واسه یه تیکه نون
ام

گل و بلبل مملکت وقتی تحریم حمله کرد 
 
هرکی تومون چپه

کرد ما که بیرون در به در


از ناچاری پس یه گوشه لش 
 
سیگاره پر شده فیتیله تهش

خسته مغز گوشت و مرغ گرونه محض 
بدون مرز

نداریم ترسی از گشنگی و پول قبض
 
چون عادت کردیم ما طاقت
کردیم


شیشه های الکلو میرم بالا قلپ قلپ
 
شکل زندگیم قشنگه از

بیرون تپل مپل


نیستم مثل بعضی ها فاز لاتی زت زیاد ( عزت زیاد)
 
رو
لباسم خط چشم رومه هرجا صد تا چشم

ساختم خوب از بدترینا 
 
وایستادم لا برترینا

شهر من نفس بکش 
 
سهممو ازت بدش

من هنوزم شاکی ام هم از خودم هم اجتماع 
 
 
 
 
 
 
 
 
قاضی و داور و باور لاشیو 
 
باعث و بانیه باختن ناشیاست

ما پاییز و برگای زردیم 
 
گوش اویز فصل های سردیم

مثل ما تو نسل های بعد نیست 
 
ذات پاک و حرفای سنگین

تصمیم اصلی رو رسما بگیر 
 
تصویر قلبیم رو حسرت ببین

خسته ایم مث من و صدتای دیگه 
 
پرسه تو محور فردای بی دل

 
 
 
 
 
 
 هنوزم لقم هنوزم مثله برگم 
 
میرم به دست باد و اونجا هم
که حق هست

واقعی شد ادعام گم شدم تو ازدهام 
 
شدم قطره قطره اب پرم
قد لحظه هام

له شدم تو همین وضع شیر شدم تو همین وضع 
 
اونقدری که نشن
هضم اونقدی که بشیم هضم
 
 
 
 
 
 
 
 
 خدا میدونه که تو دلم چیه 
 
میدونه که میپرم از رو پرچینش

میدونم میگیره دستمو یه روزو 
 
میکشه پرده از رو تصویرش
 
 
 
                     
 
 برو جلو هنو راه بازه مرد

با همه غمایی که داری باز تو بخند

دردا روی تنم خالکوبین

نمیخوام زندگیت بشه داستان من

برو جلو هنوز راه باز مرد

با همه غمایی که داری باز تو بخند

دردا روی تنم خالکوبین

نمیخوام زندگیت بشه داستان من


 
 مشتی باش عین ما هرکی داشته ادعا

قهرمان قصه هاست سینه سوخته مثل ما

زشت عین خوشگلا جغد باشو خوش صدا

سیری فکر گشنه ها اون بالایی پشت ماست

زنده باش نه زندگی کن گنده باشو بچگی کن

قصه باش نه قصه گو عشقی باش تو فنت قو

خودت باش واقعی رد شو بشکون شاخ دیو

هرچی هستی خر نباش قانع به کم نباش

 
 
 
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۶/۲۷ - ۱۳:۴۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)