فراموش کردم
رتبه کلی: 1092


درباره من
سلام.

بهتره اول از خودم بگم :

تو بیمارستان به دنیا اومدم.

از بچگی بزرگ شدم.

چند سال سن دارم.

تو دوران کودکیم بچه بودم.

با رفیقام دوست شدم.

به دوست داشتن علاقه دارم.

شبا اگه بخوابم خواب میبینم.

تو خونمون زندگی میکنم.

تا حالا نمردم

ولی کم کم دارم می میرم.

همه میگن یه آدمم...

دست و پا و چشم و گوش

و ما بقی حواس رو هم دارم...

از همه مهمتر

یه دل ساده مهربون دارم که

گناهش بیگناهیه...

که نمیخواد باور کنه

آدما ممکنه همشون مثل خودش نباشن

ممکنه پشت سایه هاشون

خنجری داشته باشن برای دریدن

آدمهایی که صادقانه دروغ میگویند

و خالصانه خیانت میکنند...

آدم هایی که

در حین اینکه تورا میبوسند

طناب دارت را میبافند








































***********
































































آدم خاصـ__ـی نیســ__ـتم

مخاطــ__ــب خاصی هــ__ــم ندارم

فقـــ__ــط حس خاصـ__ـی دارم

صـ__ـبورم و عجــ__ـول
.

سنگــ__ـیـن ....مغــ__ــرور

بخاطــ__ــر کسی هــ__ـم خودمو تغیـ__ـیر نمیدم


حوالــ__ـی ما توقـ__ـف ممنوع اســ__ـت





---lOoOoOneliness cell--- (man001 )    

- __Shape Of My Heart

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۸/۲۱ ساعت 13:28 بازدید کل: 290 بازدید امروز: 287
 

 

 
 ه 
 
 

 

من آدولف هیتلر هستم.

من همونم که یه شب به سرم زد فاتح قلب کسی بشم که همه ی دنیا می گفتن هیچ وقت نمی تونی این کار رو بکنی ولی من با تموم قدرت شروع کردم، خوب هم پیش رفتم، خیلی هم بهش نزدیک شدم، اما درست لحظه ای که خواستم تصاحبش کنم، اسیر سرما شدم. سرمای نگاهش، مثل هیتلر که اسیر سرمای زمستون شوروی شد...

هیچ فرقی نداره سرمای نگاه کسی که دوستش داری با سرمای زمستون شوروی، جفتش باعث میشه یه ارتش تلف بشه و جنگ جهانی رو ببازی ... می دونی اگه آدولف هیتلر، اسیر سرمای وحشتناک شوروی نشده بود، چه اتفاقی می افتاد؟ اون می تونست کل دنیا رو بگیره.

 


 
 
 
 
 
 
 
 

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی

قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی!

مادر این بوسه های چون مسیحایی

ولی مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی

من غبارآلود ِهجرانم

تو اما مدتی ست عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی

یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست

بعد ِمن اندازه ی یک عشق روشن نیستی

لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل از گزند ِ

بادهای هرزه ایمن نیستی

چون قیاسش می کنی با من،

پس از من هرکسی هرچه گوید عاشقم،

می‌گویی:"اصلا نیستی"

... دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم

اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی!

 


 
 
 
 
 
 
 هنوزم لقم هنوزم مثله برگم 
 
میرم به دست باد و اونجا هم
که حق هست

واقعی شد ادعام گم شدم تو ازدهام 
 
شدم قطره قطره اب پرم
قد لحظه هام

له شدم تو همین وضع شیر شدم تو همین وضع 
 
اونقدری که نشن
هضم اونقدی که بشیم هضم
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دور تا دورم ابرمشکوکی است
جبهه های هوای تنهایی
فصل فصلم هجوم آبان هاست
تف به جغرافیای تنهایی
 
 
                     
 
 

ویرانه های خانه ی من ایستاده اند؛

چشم انتظار حمله ی چنگیز دیگری

تا مرگ، یک پیاله فقط راه مانده است

کی میرسد پیاله ی لبریز دیگری ؟

 



 
 
 
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۵/۰۸/۲۱ - ۱۳:۲۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)