فراموش کردم
رتبه کلی: 1092


درباره من
سلام.

بهتره اول از خودم بگم :

تو بیمارستان به دنیا اومدم.

از بچگی بزرگ شدم.

چند سال سن دارم.

تو دوران کودکیم بچه بودم.

با رفیقام دوست شدم.

به دوست داشتن علاقه دارم.

شبا اگه بخوابم خواب میبینم.

تو خونمون زندگی میکنم.

تا حالا نمردم

ولی کم کم دارم می میرم.

همه میگن یه آدمم...

دست و پا و چشم و گوش

و ما بقی حواس رو هم دارم...

از همه مهمتر

یه دل ساده مهربون دارم که

گناهش بیگناهیه...

که نمیخواد باور کنه

آدما ممکنه همشون مثل خودش نباشن

ممکنه پشت سایه هاشون

خنجری داشته باشن برای دریدن

آدمهایی که صادقانه دروغ میگویند

و خالصانه خیانت میکنند...

آدم هایی که

در حین اینکه تورا میبوسند

طناب دارت را میبافند








































***********
































































آدم خاصـ__ـی نیســ__ـتم

مخاطــ__ــب خاصی هــ__ــم ندارم

فقـــ__ــط حس خاصـ__ـی دارم

صـ__ـبورم و عجــ__ـول
.

سنگــ__ـیـن ....مغــ__ــرور

بخاطــ__ــر کسی هــ__ـم خودمو تغیـ__ـیر نمیدم


حوالــ__ـی ما توقـ__ـف ممنوع اســ__ـت





---lOoOoOneliness cell--- (man001 )    

smOOOOk ـــــــ2

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۱/۲۵ ساعت 12:50 بازدید کل: 276 بازدید امروز: 273
 

Mute
Current Time 0:00
/
Duration Time 0:00
Loaded: 0%
Progress: 0%
Stream TypeLIVE
Remaining Time -0:00
 

جــدا کننــده متـن
 باز کلمهـ کمـ آوردهـ امـ

برایـ احوالاتمــــ   برویدـ یکـ سیگار بکشیدـ تلخیـ اشـ کهـ ماندـ

تهـ گلویتانـ فکر کنیدـ همانـ بغضیـ استـ کهـ تویـ گلویـ منـ استــ. 

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

مردیـ کهـ روبرویـ تو سیگار میـ کشدـ

در فکر گفتگویـ تو سیگار میـ کشدـ

وقتیـ کهـ میـ رویـ و دلشـ تنگـ میـ شودـ

بیـ شکـ بهـ جستجویـ تو سیگار میـ کشدـ

اینـ بار بیـ تو فاصلهـ ها را نمیـ دودـ

در سوگـ آرزویـ تو سیگار میـ کشدـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

وایـ از نیمهـ شبــیـ کهـ بیـــــدار شومـ و تـــــو را بخواهـــــمـ
و پاکـــــتـ سیگارمـ خالـــیـ باشــــدـ … 

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

شبیهـ کسیـ شده امـ کهـ پشتـ دودـ سیگارشـ با خودـ میـ گویدـ :

بایدـ تـَرکـــــ کنمـ ! ســیگار را 

خانــــهـ را 

زندگـــیـ را

و باز پُــکــیـ دیگــــر میـ زندـ  

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

مرگـ 

مُردنـ نیستـ و مرگـ تنها نفسـ نکشیدنـ نیستـ

منـ مردگانـ بیـ شماریـ را دیدهـ امـــــ کهـ راهـ میـ رفتندـ حرفـ میـ زدندـ سیگار میـ کشیدندـ و خیسـ از بارانـ انتظار و تنهاییـ را درکـ میـ کردندـ 

جــدا کننــده متـن

 

جــدا کننــده متـن

سیگار بکشـ
بغضـ کنـ
گریهـ کنـ
دقـ کنـ
ولیـ با هر آدمـ نامردیـ دردـ و دلـ نکنـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

گفتمـ آقا آتیشـ داریدـ ؟

گفتـ تو جیبمـ نهـ اما تو دلمـ هستـ بهـ کارتـ میادـ؟  

جــدا کننــده متـن

 

جــدا کننــده متـن

دودـ سیگار چارهـ کار نیستـ
چلهـ زمستانـ همـ کهـ باشدـ پنجرهـ ها را باز میـ گذارمـ چهار طاقـ
عمیقـ تر همـ پکـ بزنیـ آینهـ میـ شومـ رو بهـ رویتـ
خشکـ میت شومـ از سرما اما جاییـ نمیـ رومـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

کاشـ پشتـ پاکتـ سیگار بهـ جایـ تصویر ریهـ ایـ بعدـ از کشیدنـ سیگار
تصویر اعصابـ هایـ خرابـ قبلـ از کشیدنـ سیگار را میـ ذاشتنـ 

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

تنهایـیـ یـعنیـ …
یـهـ بـغضـ کهـنهـ و یـهـ چشـمـ خـیسـ
و یـهـ موزیکـ لایتـ و یـهـ فـنجونـ قهـوه یـ تـلخـ و سیگار بهـ سیگار …

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن گاهیـ بایدـ بدونـ پکـ زدنـ فقطـ بنشینمـ و نگاهـ کنمـ کهـ سیگارمـ چگونهـ میـ سوزدـ
شایدـ آخر فهمیدمـ چهـ لذتیـ میـ بریـ از تماشایـ سوختنـ منـ 

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

بهـ تهـ سیگارهایتانـ احترامـ بگذاریدـ
نیندازیدـ شانـ زیرپا
چرا آدمـ ها عادتـ دارندـ
هرکهـ بهـ پایشانـ سوختـ را میـ اندازندـ زیر پا ؟

جــدا کننــده متـن

 جــدا کننــده متـن

سیگارهایـ تلخـ مرا بهـ خوابـ هایـ شیرینـ بردند

ـ کاشـ میـ توانستمـ خوابـ هایمـ را بهـ تصویر بکشمـ روزگار میـ گذردـ شبـ  روز

شبـ روز

سیگارهایـ تلخـ تکرار میـ شوندـ خوابـ هایـ شیرینـ 

اما … 

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

نیکوتیـــ ــــــنـ سیگــــ ـــــــارآدمـ هـــــــ ـــا را جــــ ـــــــذبـ نمیـ کنـــــ ــــد.ــــ.
آدمـ هــــــــ ــــا بهـ دود سیگـــــ ــــار معتــــــــــ ــادـ میـ شونــــــ ـــدــــ..
خیــــ ــرهـ میـ شونــــ ــــد بهـ دود و غـــ ــــــرقـ در خاطــــ ــــــراتـ..
آدم هـــــ ـــــا معتـــ ـــــــادـ خاطــــــــ ـــــراتـ میـ شونــ ـــــد..

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

آرومـ آرومـ میـ ســــــــــوزاند سیــــ ــــــــ ــــگار . . . . زندگیمـ را میگویمـــــ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

یکـ نخـ آرامشـ دودـ میـ کنمـ !

بهـ یادـ نا آرامیهاییـ کهـ از سر و کولـ دیروزمـ بالا رفتهـ اند . . .

یکـ نخـ تنهاییـ ،

بهـ یادـ تمامـ دلت مشغولیهایمـ . . .

یکـ نخـ سکوتـ 

بهـ یادـ حرفهاییـ کهـ همیشهـ قورتـ دادهـ امـ . . .

یکـ نخـ بغضـ 

بهـ یادـ تمامـ اشکهایـ نریختهـ . . .

کمیـ زمانـ لطفا !!

بهـ اندازهـ یکـ نخـ دیگر . . .

بهـ اندازهـ قدمهایـ کوتاهـ عقربهـ . . .

یکـ نخـ بیشتر تا مرگِـ اینـ پاکتـ نماندهـ . . .

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

سیگاریـ در دستـ . . .  

غمیـ در دلـ . . .

اینـ زندگیـ منـ استـ . .

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

 سالهاسـتـ بیمارانمـ با تجویز سیگار کاملا شفا یافته اندـ !

باور نداریدــ ، سریـ بهـ گورستانـ بزنیدـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

اراجیفـ کهـ میـشنومـ ،

یکـ نخـ سیگار آتشـ میـ زنمـ !

آرامـ میـ شومـ !

دروغـ کهـ بشنومـ ،

مثلـ سیگار آتشـ میـ گیرمـ!

نابودـ میـ شومــ !

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

کافهـ امـ را میـ رومـ ،

سیگارمـ را دودـ میکنمـ و آخر شبـ قدمـ زنانـ بهـ خانهـ برمیت گردمـ . . .

اینـ روز ها همـ اینطور میگذرند ،

آرامـ و زیبا اما از آنـ آرامـ هاییـ کهـ پایدار نیستـ و از آنـ زیبا هاییـ کهـ ظاهریستـــ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

مچالهـ شدهـ امـ در خودمـ با بویـ سیگار و طعمـ تلخـ چایـ ماندهـ . . .

پنجرهـ را باز نکنـ ،

امروز دلمـ می خواهد غمگینـ باشمـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

سیگار میسوزدـ ...

کمـ میشودـ...

  ولیـ تکرار میشود ...

 منـ میسوزمـ . . .

کمـ میشومـ . . .

ولیـ دیگر تکرار نمیشومـ . . .

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

 بیهودهـ چشمـ بهـ فردا دوختهـ اید ایـ جماعتـ !

صبحـ کهـ بیایدـ ؛

دلتانـ برایـ سیگار و سکوتـ و آرامشـ شبـ تنگـ میشودـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

خوبـ کهـ فکر میـ کنمـ میـ بینمـ گاهیـ یکـ نخـ سیگار بیشتر میچسبدـ

                                              تا عاشقانه هایـ اینـ عاشقـ هایـ تو خالیـ . . . ! 

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

زیر سیگاریـ امـ را خالیـ نکنـ !

اینها کهـ میبینیـ تهـ سیگار نیستندـ ،

لحظهـ لحظهـ خاطراتمـ را برایشانـ تعریفـ کرده امـ . . .

اینـ ها خطـ بهـ خطـ ِ برگـ هایـ دفترچهـ خاطراتـ منـ استـ !

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

گفتمـ : با عشقـ زمانـ فراموشـ میـ شودـ و با زمانـ عشقـ سیگاریـ گوشهـ یـ لبمـ ،

گفتـ : با سیگار هر دوـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

تمامـ سیگارهایـ دنیا را همـ کهـ دودـ کنیـ
تنهائیتـ توجهـ هیچکسـ را جز پیرمرد سیگار فروشـ جلبـ نخواهدـ کرد

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

اشباعـ شدهـ امـ
از بوسهـ هایـ مکرر و عمیقـ از تهـ سیگارهامـ

جــدا کننــده متـن

جــدا کننــده متـن

سیگار به سیگار دردـ میـ کشمـ تا تمامـ شودـ
بیـ چونـ و چرا ما همـ تمامـ میـ شویمـ
ما خندهـ هایـ ایستـــادهـ ما خندهـ هایـ تکراریـ
تو نیستـــــیـ زمینـ برایـ منـ تنها یکـ زیرسیگاریـ ستـ
برایـ خاموشـ کردنـ بیـ حوصلگیـ هــــایمـ
تا تمامـ شودـ دردـ میـ کشمـــ

 

 

 

 

جــدا کننــده متـن

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۴/۱۰ - ۲۱:۰۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (3)